اُصول آل الرسول (قواعد اصول فقه در احاديث كتاب«فروع الكافي» - صفحه 11

در آن از حدود دويست آيه ياد كرده است.
مرحوم استرآبادى در كتاب الفوائد المدنية، به طور اجمال، به اين موضوع اشاره داشته و مرحوم فيض كاشانى، به پيروى از ايشان، در كتاب الأصول الأصيلة نيز به اين مطلب پرداخته و تعداد كمى از روايات را ياد كرده است. ۱ امّا اين دو كتاب، مانند كتاب الفصول المهمة يا الأصول الأصلية سيد عبداللّه شبّر نيست و اينكه برخى از مؤلفان، ۲ كتاب فيض را هم رديف كتاب شيخ حرّ عاملى دانسته اند، اشتباه است.
پس از صاحب وسائل الشيعة، مرحوم سيد عبداللّه شبّر (م 1242ق) كتابى مستقل در اين موضوع تأليف و آن را الأصول الأصلية والقواعد الشرعية ناميده است. اين كتاب داراى حدود صد باب است و در هر باب، اگر آيه اى بوده، ياد شده است. در مجموع، حدود هزار و پانصد روايت دارد كه در 340 صفحه وزيرى چاپ شده است. ۳
علاوه بر كتاب هايى كه ياد شد، تقريباً صد و پنجاه سال است كه از كتاب بسيار ارزنده اى به نام اصول آل الرسول ياد مى شود كه شامل نزديك به پنج هزار روايت است. متأسفانه نسخه اى از آن تاكنون يافت نشده و فقط نمونه هايى از آن در دست است. در اين مقاله به توضيحاتى در اين باره مى پردازيم.

ميرزا محمدهاشم خوانسارى اصفهانى چهارسوقى (1235 ـ 1318ق)

شرح حال اين بزرگوار در كتاب هاى متعددى آمده كه بهترين آنها مكارم ال آثار معلم حبيب آبادى است:
مرحوم حاج شيخ مهدى مسجدشاهى در كتاب الأنهار مى نويسد:
ميرزا محمدهاشم چهارسوقى اصفهانى، چهارسوق يكى از محلاّ ت اصفهان است. وى از بزرگان علماى اصفهان به شمار مى رفت؛ متتبعى بى نظير و فاضلى نحرير بود؛ در فقه، بحرى متلاطم مى نمود؛ در رجال و حديث يد بيضاء مى نمود؛ در علوم غربيه ماهر بود. چند مصنف از حضرتش، در يك مجلّد، مطبوع گرديده، مسمى به مبانى الاصول شده. گاهى شعر هم مى فرمود. منظومه اى در علم اصول گفته. مصنفى موسوم به اصول آل الرسول در استفاده ادله

1.ر. ك: الفوائد المدنية، ص ۳۱۲ (چاپ جديد) و الاصول الاصيلة، ص ۶۵ (چاپ محدّث ارموى).

2.اعيان الشيعة، ج ۱، ص ۱۰۳.

3.نيز در كتاب فصل الخطاب ـ كه مانند كتاب وسائل الشيعة است ـ بابى به اين موضوع اختصاص يافته و رواياتى نقل شده است. همچنين مرحوم سيدمحسن عاملى در كتاب اعيان الشيعة، ج ۱، ص ۱۰۳، زير عنوان «ما أثر عن أئمة اهل البيت فى أصول الفقه»، تعدادى از روايات را ياد كرده است. لازم به يادآورى است كه در كتاب مرحوم شبرّ برخى از قواعد فقه هم ياد شده است.

صفحه از 27