چهار. مرحوم خوانسارى در هر حديث، كلمه يا جمله اى كه از آن، قاعده اصولى استفاده مى شده، مشخص كرده است كه ما در اين مقاله به خاطر اختصار از ذكر آن صرف نظر كرديم. 
 پنج. آن بزرگوار در كتاب اصول آل الرسول وجه دلالت هر حديث بر قاعده اصولى مورد نظرش را بيان كرده است ؛ نه اينكه فقط به اشاره ـ همان طور كه در اين مقاله مى بينيد ـ بسنده كرده باشد. 
 عبارت خود ايشان در صفحه پنج رساله مبانى الأصول ـ كه يكسال پيش از وفات خود آن را نگاشته ـ اين است: 
 ولمّا كان طريقة هذا العبد من عنفوان شبابه الى هذا الزمان الذى وهن العظم واشرف وعاء العمر على انصبابه توجيه الخاطر الى تحصيل الاصول الاصيلة المأخوذة من أهل بيت الرسالة والفضيلة، صرفت مدّة مديدة من زمانى في الفحص عن الأخبار المنصوصة الملقّاة عنهم فى مقام تأسيس الأصول القويمة، وجمعت قريباً من خمسة آلاف حديث من الأحاديث التى يتفرع عليها الفروع الجليلة المستقيمة، و رتبتها الترتيب المأنوس المقبول، و بيّنت ما يحتاج منها الى البيان على وجه هو من مثلى غير مأمول، و سميتها بـاصول آل الرسول(ص)، و رجوت من حضرتهم وقوعه موقع القبول. 
 شش. همان طور كه ملاحظه شد، در دو نسخه خطى كه در اختيار ما بود، از حدود 230 حديث استفاده شده است. اگر هشت نسخه اى كه مرحوم آيه اللّه مير سيّد احمد روضاتى ديده اند، در كتابخانه خود ايشان باشد و بتوان از آنها استفاده كرد، شايد احاديث اين ده نسخه به حدود هزار حديث برسد. در اين صورت، مى توان اين حدود هزار حديث را با آنچه مرحوم مير سيّد محمدهاشم خوانسارى در كنار آنها نوشته به عنوان بخشى از كتاب ايشان منتشر ساخت. 
 هفت. شايد با دقّت در فهرست مفصلى كه مركز تحقيقات دارالحديث براى همه نسخه هاى خطى حديث تهيه كرده، بتوان تعدادى ديگر از نسخه هاى كتابخانه مرحوم خوانسارى را يافت، كه در اين صورت نيز به عدد احاديث افزوده مى شود. 
 در پايان، بايد براى بى اهمّيتى نسبت به حفظ مواريث شيعه، حتى اين قبيل كتاب ها كه مربوط به سده اخير است، و از بين رفتن آنها اظهار تأسف نمود و براى مؤلفان آنها طلب رحمت كرد. آنها تلاش خالصانه خود را مبذول داشته اند و بقى ما علينا.