141
اهل بيت (ع) در قرآن و حديث ج1

كسى چنين رهبرى را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است؟! بدون توجّه به اين كه ممكن است چنين رهبرى، ستمگر و به گفته قرآن كريم از «ائمّه نار» باشد؟!
بديهى است كه همه زمامداران فاسد تاريخ اسلام براى حقانيت و ثابت كردن وجوب اطاعت مردم از خود واستوارى پايه هاى حكومتشان به اين حديث مسلّم استناد جويند. از اين رو مى بينيم حتى معاويه پسر ابو سفيان نيز در شمار راويان اين حديث آمده است ۱ ! همچنين طبيعى است كه آخوندهاى دربارى و وعّاظ السّلاطين با همان انگيزه سخن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را تفسير و با امامت ائمّه جور، تطبيق نمايند، ليكن روشن است كه اين بازى با الفاظ است نه بدفهمى و كژ انديشى در مفهوم حديث.
هرگز نمى توان باور كرد كه عبداللّه بن عمر، آن گونه كه در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده است به دليل كج فهمى و ضعف بينش، با امام على عليه السلامبيعت نكند ولى با تمسّك به حديث «مَنْ ماتَ بغيرِ امامٍ» كه خود نقل كننده آن است شبانه به ملاقات حجّاج بن يوسف برود تا با خليفه دوران! عبدالملك مروان بيعت نمايد، چرا كه نمى خواهد شبى را بدون داشتن امام به صبح آورد! ابن ابى الحديد مى نويسد:
«عبداللّه بن عمر از بيعت با على عليه السلام خود دارى كرد و شبانه درِ خانه حجّاج را كوبيد تا با عبدالملك بيعت كند تا آن شب را بدون امام صبح نكند.
او گمان مى كرد كه بايد چنين كند زيرا از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: هر كه بميرد و امامى نداشته باشد مرگى داشته چونان در جاهليت. حجّاج نيز او را آن قدر تحقير كرد و پستش شمرد كه پايش را از بستر خواب بيرون آورد و گفت: با پاى من بيعت كن» ۲ .

1.نگاه كنيد به : ص ۱۳۴ / ۱۳۳ و ۱۳۴ از همين كتاب .

2.شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ۱۳ / ۲۴۲ .


اهل بيت (ع) در قرآن و حديث ج1
140

با عنايت به اين مقدّمه، آشكار مى شود كه آن چه در حديث ضرورت شناخت امام هر عصر، مورد نظر است فراتر از يك مسأله فردى است و تنها اين نيست كه اگر يك مسلمان، امام و رهبر خود را نشناخت مسلمان واقعى نيست و در نتيجه اسلام او با كفر برابر است، بلكه مسأله مهمترى كه اين حديث بدان هشدار مى دهد اين است كه: عصر علم ـ كه با بعثت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آغاز شد ـ در صورتى مى تواند تداوم پيدا كند كه مسلمانان هر دوره با امام زمان خويش آشنا باشند و از او پيروى كنند و در يك سخن: امامت، پشتوانه و ضامن تداوم عصر علم يا عصر اسلام راستين است و بدون اين پشتوانه، جامعه اسلامى به جاهليت پيش از اسلام بازگشت خواهد كرد.
در واقع اين حديث از آينده نگرى اين آيه شريفه الهام گرفته كه مى فرمايد: «و محمّد جز فرستاده اى كه پيش از او (نيز) فرستادگانى (آمده و) گذشتند نيست، آيا اگر او بميرد يا كشته شود به گذشته خود (جاهليت) بر مى گرديد» ۱ .
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در حديثى كه بر ضرورت شناخت امام تأكيد دارد، بيان مى فرمايد كه: چگونه ممكن است جامعه اسلامى عقب نشينى كند و به دوران جاهليت پيش از اسلام باز گردد و گوياى اين حقيقت است كه با حذف مسأله امامت و رهبرى، اين پديده خطرناك قابل پيش بينى است.

شناخت كدام امام؟

اندك تأمل در مضمون حديث ـ به ويژه با توجّه به شرحى كه گذشت ـ ما را از پاسخ به اين سؤال بى نياز مى كند كه: امامت كدام امام، ضامن تداوم اسلام واقعى و حذف كدام امامت از جامعه اسلامى، بازگشت به جاهليت است؟
آيا مى شود گمان برد كه مقصود پيامبر صلى الله عليه و آله اين است كه شناخت و پيروى هر كس كه زمام امور جامعه را به دست گيرد بر همه مسلمانان واجب و ضرورى است؟! و اگر

1.آل عمران : ۱۴۴ .

  • نام منبع :
    اهل بيت (ع) در قرآن و حديث ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي، سيد رسول؛ شيخي، حميدرضا؛ آژير، حميد رضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    سوّم
تعداد بازدید : 114587
صفحه از 543
پرینت  ارسال به