آرى، كسى كه اميرالمؤمنين على عليه السلام را امام نداند و با او بيعت نكند بايد عبدالملك مروان را امامى بداند كه ترك بيعتش موجب كفر و رجعت به جاهليت است و بايد با آن خفّت و خوارى با پاى عامل سفّاك او ـ حجّاج بن يوسف ـ شبانه بيعت كند! عبداللّه بن عمر به جايى رسيد كه يزيد پسر معاويه را با آن همه جناياتى كه به اسلام و خاندان پيامبر خدا روا داشت، مصداق «امام» در حديث «مَنْ ماتَ بِغَيْرِ امامٍ» مى داند و مخالفت با او را موجب كفر و ارتداد مى شمرد.
آورده اند كه پس از واقعه جانسوز كربلا، مردم مدينه در سال 63 هجرى قيام كردند و اين قيام به واقعه حرّه انجاميد. عبداللّه بن عمر نزد عبداللّه بن مطيع كه رهبرى قريش را در اين قيام بر عهده داشت رفت. ابن مطيع دستور داد كه براى عبداللّه پُشتى بياورند و او را به نشستن دعوت كرد. ابن عمر گفت: نيامدم كه بنشينم، آمدم تا حديثى را كه از رسول اللّه شنيده ام براى تو باز گويم. شنيدم كه رسول خدا فرمود: «كسى كه دست از اطاعت امامى بكشد، روز قيامت در حالى خدا را ملاقات مى كند كه حجّت و برهانى ندارد و كسى كه بميرد و با امامى بيعت نكرده باشد به مرگ جاهليت مرده است» ۱ .
بنگريد كه چه استادانه سخن پيامبر خدا را در جهت مخالف مقصود ايشان به كار مى برند! اين همان پديده خطرناكى است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى پيشگيرى از آن، در اين حديث و دهها حديث ديگر، بدان هشدار داده و مردم را به اطاعت از امامان حقّ دعوت كرده است. هشدار رسول اللّه صلى الله عليه و آله به دست سياست بازان مسلمان نما و عوامل آنان تحريف مى گردد و بدين ترتيب است كه از حديث بر ضدّ حديث و از اسلام بر ضدّ اسلام، سوء استفاده مى شود و سرانجام با ناديده گرفتن جايگاه امامت در جامعه اسلامى و به فراموشى سپردن توصيه هاى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ، عصر علم و اسلام