289
اهل بيت (ع) در قرآن و حديث ج1

2 / 4

آشنايى با همه زبانها

۴۳۳.ابن شهر آشوب در مناقبـ در احوال امام على عليه السلامـ : روايت شده است كه امام عليه السلام از دختر يزدگرد پرسيد: نامت چيست؟ گفت: جهان بانويه. حضرت عليه السلامبه فارسى فرمود: بلكه شهربانويه.

۴۳۴.سماعة بن مهران به نقل از شيخى از اصحاب ما به نقل از امام باقر عليه السلامگفت:آمديم تا خدمت حضرت عليه السلام برسيم. چون به دالان رسيدم خواندنى را با صداى حزين و غمگنى به زبان سريانى شنيديم كه حضرت عليه السلام چيزى را مى خواند و مى گريست تا جايى كه برخى از ما نيز گريستند.

۴۳۵.موسى بن الكيل نميرى:به درِ خانه امام باقر عليه السلام آمديم تا اذن دخول بگيريم. در اين هنگام صداى حزينى را شنيديم كه به عبرانى مى خواند، پس بر ايشان وارد شديم و از صاحب اين صدا پرسش كرديم. حضرت عليه السلامفرمود: مناجات ايليا را به ياد آوردم و از آن به گريه افتادم.

۴۳۶.احمد بن قابوس به نقل از پدرش به نقل از امام صادق عليه السلاممى گويد:گروهى از مردم خراسان بر حضرت عليه السلام وارد شدند. پيش از اين كه آنها چيزى بپرسند، حضرت عليه السلام فرمود: هر كس مالى جمع كند و آن را نگه دارد خداوند به همان مقدار كيفرش كند. آنها به فارسى گفتند: ما عربى نمى فهميم. امام عليه السلام به زبان فارسى فرمود: «هر كه درم اندوزد جزايش دوزخ باشد».

۴۳۷.ابو بصير:به امام كاظم عليه السلام عرض كردم: فدايت گردم، امام چگونه شناخته مى شود؟ فرمود: با ويژگى هايى. نخستين آنها اين است كه پيشتر در موردى از پدر او اشاره اى به او شده تا همين اشاره بر مردم، حجّت باشد، از او مى پرسند و او پاسخ مى دهد و اگر در موردى خاموشى ورزند او سخن مى آغازد (و پاسخ سؤالى را كه در ذهن داشته اند مى دهد) و خبر از فردا مى دهد و با مردم با هر زبانى سخن مى گويد. سپس به من فرمود: اى ابا محمّد! پيش از آن كه بلند شوى نشانه اى را به آگاهى تو مى رسانم. طولى نكشيد كه مردى از اهالى خراسان بر ما وارد شد. او با امام با زبان عربى سخن گفت و امام به فارسى پاسخ او را داد. مرد خراسانى به امام عرض كرد: قربانت گردم، به خدا سوگند، آن چه مانع از اين شد كه با تو به زبان خراسانى سخن بگويم اين بود كه گمان مى كردم تو زبان خراسانى را نيكو نمى دانى. امام عليه السلامفرمود: سبحان اللّه ! اگر من نمى توانستم به خوبى پاسخ تو را دهم ديگر فضل من بر تو در چه بود؟ سپس به من فرمود: اى ابا محمّد! سخن هيچ يك از مردم، يا پرنده يا چرنده و نه هيچ جاندارى بر امام پوشيده نيست. هر كه اين ويژگى ها را نداشته باشد امام نيست.


اهل بيت (ع) در قرآن و حديث ج1
288

2 / 4

جَميعُ اللُّغاتِ

۴۳۳.اِبنُ شَهرَآشوبَ فِي المَناقِبِـ في أحوالِ الإمامِ عَلِيٍّ عليه السلامـ : رُوِيَ أ نَّهُ قالَ عليه السلاملاِبنَةِ يَزدَجِردَ : مَا اسمُكِ ؟ قالَت : جَهان بانويَه فَقالَ : بَل شَهر بانويَه ، وأجابَها بِالعَجَمِيَّةِ ۱ .

۴۳۴.سَماعَةُ بنُ مِهرانَ ، عَن شَيخٍ مِن أصحابِنا ، عَن أبي جَعفَرٍ عليه السلام :جِئنا نُريدُ الدُّخولَ عَلَيهِ ، فَلَمّا صِرنا فِي الدِّهليزِ سَمِعنا قِراءَةً سُريانِيَّةً بِصَوتٍ حَزينٍ يَقرَأُ ويَبكي حَتّى أبكى بَعضَنا ۲ .

۴۳۵.موسَى بنُ أكيلٍ النُّمَيرِيُّ : جِئنا إلى بابِ دارِ أبي جَعفَرٍ عليه السلامنَستَأذِنُ عَلَيهِ ، فَسَمِعنا صَوتًا حَزينًا يَقرَأُ بِالعِبرانِيَّةِ ، فَدَخَلنا عَلَيهِ وسَأَلنا عَن قارِئِهِ فَقالَ : ذَكَرتُ مُناجاةَ إيلِيا فَبَكَيتُ مِن ذلِكَ ۳ .

۴۳۶.أحمَدُ بنُ قابوسَ عَن أبيهِ عَن أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام :دَخَلَ عَلَيهِ قَومٌ مِن أهلِ خُراسانَ ، فَقالَ ـ ابتِداءً قَبلَ أن يُسأَلَ ـ : مَن جَمَعَ مالاً يَحرُسُهُ عَذَّبَهُ اللّهُ عَلى مِقدارِهِ ، فَقالوا لَهُ ـ بِالفارِسِيَّةِ ـ : لا نَفهَمُ بِالعَرَبِيَّةِ ، فَقالَ لَهُم : هر كه درم اندوزد جزايش دوزخ باشد ۴ .

۴۳۷.أبوبَصيرٍ :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام : جُعِلتُ فِداكَ ، بِمَ يُعرَفُ الإِمامُ ؟ فَقالَ :
بِخِصالٍ : أمّا أوَّلُها فَإِنَّهُ بِشَيءٍ قَد تَقَدَّمَ مِن أبيهِ فيهِ بِإِشارَةٍ إلَيهِ لِتَكونَ عَلَيهِم حُجَّةً ، ويُسأَلُ فَيُجيبُ ، وإن سُكِتَ عَنهُ ابتَدَأَ ، ويُخبِرُ بِما في غَدٍ ، ويُكَلِّمُ النّاسَ بِكُلِّ لِسانٍ . ثُمَّ قالَ لي : يا أبا مُحَمَّدٍ ، اُعطيكَ عَلامَةً قَبلَ أن تَقومَ ، فَلَم ألبَث أن دَخَلَ عَلَينا رَجُلٌ من أهِل خُراسانَ ، فَكَلَّمَهُ الخُراسانِيُّ بِالعَرَبِيَّةِ فَأَجابَهُ أبُو الحَسَنِ عليه السلامبِالفارِسيَّةِ ، فَقالَ لَهُ الخُراسانِيُّ : واللّهِ ، جُعِلتُ فِداكَ ما مَنَعَني أن اُكَلِّمَكَ بِالخُراسانِيَّةِ غَيرُ أنّي ظَنَنتُ أنَّكَ لاتُحسِنُها ، فَقالَ : سُبحانَ اللّهِ ! إذا كُنتُ لا اُحسِنُ اُجيبُكَ فَما فَضلي عَلَيكَ ؟ ثُمَّ قالَ لي : يا أبا مُحَمَّدٍ ، إنَّ الإِمامَ لا يَخفى عَلَيهِ كَلامُ أحَدٍ مِنَ النّاسِ ولا طَيرٍ ولا بَهيمَةٍ ولا شَيءٍ فيهِ الرّوحُ ، فَمَن لَم يَكُن هذِهِ الخِصالُ فيهِ فَلَيسَ هُوَ بِإِمام ۵ .

1.المناقب لابن شهرآشوب : ۲ / ۵۶ .

2.المناقب لابن شهرآشوب : ۴ / ۱۹۵ .

3.المناقب لابن شهرآشوب : ۴ / ۱۹۵ .

4.الخرائج والجرائح : ۲ / ۷۵۳ / ۷۰ .

5.الكافي : ۱ / ۲۸۵ / ۷ ، وراجع الإرشاد : ۲ / ۲۲۴ ، دلائل الإمامة : ۳۳۷ / ۲۹۴ ، قرب الإسناد : ۳۳۹ / ۱۲۴۴ .

  • نام منبع :
    اهل بيت (ع) در قرآن و حديث ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي، سيد رسول؛ شيخي، حميدرضا؛ آژير، حميد رضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    سوّم
تعداد بازدید : 129779
صفحه از 543
پرینت  ارسال به