2 / 4
آشنايى با همه زبانها
۴۳۳.ابن شهر آشوب در مناقبـ در احوال امام على عليه السلامـ : روايت شده است كه امام عليه السلام از دختر يزدگرد پرسيد: نامت چيست؟ گفت: جهان بانويه. حضرت عليه السلامبه فارسى فرمود: بلكه شهربانويه.
۴۳۴.سماعة بن مهران به نقل از شيخى از اصحاب ما به نقل از امام باقر عليه السلامگفت:آمديم تا خدمت حضرت عليه السلام برسيم. چون به دالان رسيدم خواندنى را با صداى حزين و غمگنى به زبان سريانى شنيديم كه حضرت عليه السلام چيزى را مى خواند و مى گريست تا جايى كه برخى از ما نيز گريستند.
۴۳۵.موسى بن الكيل نميرى:به درِ خانه امام باقر عليه السلام آمديم تا اذن دخول بگيريم. در اين هنگام صداى حزينى را شنيديم كه به عبرانى مى خواند، پس بر ايشان وارد شديم و از صاحب اين صدا پرسش كرديم. حضرت عليه السلامفرمود: مناجات ايليا را به ياد آوردم و از آن به گريه افتادم.
۴۳۶.احمد بن قابوس به نقل از پدرش به نقل از امام صادق عليه السلاممى گويد:گروهى از مردم خراسان بر حضرت عليه السلام وارد شدند. پيش از اين كه آنها چيزى بپرسند، حضرت عليه السلام فرمود: هر كس مالى جمع كند و آن را نگه دارد خداوند به همان مقدار كيفرش كند. آنها به فارسى گفتند: ما عربى نمى فهميم. امام عليه السلام به زبان فارسى فرمود: «هر كه درم اندوزد جزايش دوزخ باشد».
۴۳۷.ابو بصير:به امام كاظم عليه السلام عرض كردم: فدايت گردم، امام چگونه شناخته مى شود؟ فرمود: با ويژگى هايى. نخستين آنها اين است كه پيشتر در موردى از پدر او اشاره اى به او شده تا همين اشاره بر مردم، حجّت باشد، از او مى پرسند و او پاسخ مى دهد و اگر در موردى خاموشى ورزند او سخن مى آغازد (و پاسخ سؤالى را كه در ذهن داشته اند مى دهد) و خبر از فردا مى دهد و با مردم با هر زبانى سخن مى گويد. سپس به من فرمود: اى ابا محمّد! پيش از آن كه بلند شوى نشانه اى را به آگاهى تو مى رسانم. طولى نكشيد كه مردى از اهالى خراسان بر ما وارد شد. او با امام با زبان عربى سخن گفت و امام به فارسى پاسخ او را داد. مرد خراسانى به امام عرض كرد: قربانت گردم، به خدا سوگند، آن چه مانع از اين شد كه با تو به زبان خراسانى سخن بگويم اين بود كه گمان مى كردم تو زبان خراسانى را نيكو نمى دانى. امام عليه السلامفرمود: سبحان اللّه ! اگر من نمى توانستم به خوبى پاسخ تو را دهم ديگر فضل من بر تو در چه بود؟ سپس به من فرمود: اى ابا محمّد! سخن هيچ يك از مردم، يا پرنده يا چرنده و نه هيچ جاندارى بر امام پوشيده نيست. هر كه اين ويژگى ها را نداشته باشد امام نيست.