۱۱۸۹.امام باقر عليه السلام:در كتاب على (كه به املاى رسول خدا صلى الله عليه و آله و خط على عليه السلاماست) آمده است: «همانا زمين از آنِ خداست و آن را به هركس از بندگانش كه بخواهد، به ارث مى دهد و عاقبت، از آنِ پرهيزگاران است» . من و اهل بيتم همان كسانى هستيم كه خداوند زمين را به ما به ارث مى دهد و ماييم، پرهيزگاران و زمين، تماماً از آنِ ماست. پس هريك از مسلمانان زمينى را احيا كند، بايد آبادش سازد و ماليات آن را به امام از اهل بيت من بپردازد و هرچه از آن زمين استفاده كند و بخورد، حقّ اوست و اگر زمين را رها سازد يا خرابش كند و بعد از او، مرد ديگرى از مسلمانان آن را بگيرد و آباد و احيايش كند، او نسبت به آن زمين از كسى كه آن را رها كرده سزاوارتر است و بايد مالياتش را به امام از خاندان من بپردازد و هرچه از آن زمين استفاده كند، حقّ اوست، تا زمانى كه قائم از خاندان من، با شمشير ظهور كند. در اين زمان، او آن اراضى را تصرف كند و جلو آنها را بگيرد و تصرف كنندگانشان را از آنها اخراج كند ـ همان گونه كه رسول خدا صلى الله عليه و آله زمينها را تصرف كرد و آنها را حفظ كرد ـ مگر زمينهايى كه در دست شيعيان ما باشد كه حضرت قائم نسبت به آن اراضى با آنان مقاطعه مى بندد و زمين را در دست ايشان باقى مى گذارد.
۱۱۹۰.ابوبكر حضرمى:هنگامى كه ابوجعفر (امام باقر) عليه السلام را به شام نزد هشام بن عبدالمك بردند و به دربارش رسيد، هشام به ياران خود و امويان حاضر در مجلس گفت: وقتى ديديد من محمّد بن على را توبيخ كردم و سپس خاموش شدم، هريك از شما نيز رو به او كنيد و توبيخ و سرزنشش نماييد. سپس دستور داد كه به حضرت اجازه ورود دهند. چون ابو جعفر عليه السلام وارد شد با دست به همگان اشاره كرد كه: سلام بر شما. و بدين ترتيب به همه سلام كرد. سپس نشست. از آن جا كه به هشام به عنوان خليفه سلام نكرد و بى اجازه نشست، هشام شروع به توبيخ و سرزنش حضرت كرد و از جمله گفت: اى محمّد بن على، هميشه يك نفر از شما خاندان، ميان مسلمانان اختلاف انداخته و آنها را به سوى خود دعوت كرده و از روى بى خردى و نادانى، خود را امام دانسته است. هشام تا جايى كه توانست آن حضرت را توبيخ و نكوهش كرد و چون خاموش شد، حاضران يكى پس از ديگرى، تا آخرين نفر به توبيخ و نكوهش امام پرداختند.
وقتى همه آنها ساكت شدند، حضرت برخاست و فرمود: اى مردم، به كجا مى رويد؟! و مى خواهند شما را به كجا برند؟! به وسيله ما (خانواده) بود كه خداوند پيشينيان شما را هدايت كرد و (كار هدايت) آيندگان شما نيز به وسيله ما انجام مى پذيرد. اگر شما را سلطنتى زودگذر است، ما را سلطنتى درآينده خواهد بود و بعد از حكومت ما، حكومتى نباشد؛ زيرا عاقبت كار از آنِ ماست و خداى عز و جلمى فرمايد: «و عاقبت از آنِ پرهيزگاران است» .