۲۲۱.رسول خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس آن گونه كه من در راه خدا آزار شدم، آزار نشد .
۲۲۲.رسول خدا صلى الله عليه و آله :خوف و خشيتى نسبت به خدا به من داده شد كه به هيچ كس ، داده نشد ؛ و در راه خدا آزارى ديده ام كه هيچ كس نديده است . گاهى بر من سى شبانه روز مى گذشت ، در حالى كه من و بلال ، خوراكى كه يك موجود زنده بخورد ، نداشتيم ، جز مقدار اندكى كه زير بغل بلال جاى مى گرفت .
۲۲۳.الطبقات الكبرىبه نقل از اسماعيل بن عيّاش ـ: رسول خدا در برابر آزارهاى مردم ، از همه شكيباتر بود.
۲۲۴.صحيح ابن خزيمةبه نقل از طارق محاربى ـ: رسول خدا را ديدم كه جامه اى سرخ فام برتن داشت و از بازار ذوالمجاز مى گذشت و مى فرمود : «اى مردم! بگوييد : خدايى جز اللّه نيست تا رستگار شويد» ؛ در همان حال ، مردى به سوى پيامبر سنگ پرتاب مى كرد و استخوان قوزك و پىِ پاشنه پاى ايشان را خونين ساخته بود و افزون بر اين مى گفت : اى مردم! حرفش را گوش مدهيد كه او دروغگوست!
من گفتم : او كيست؟
گفتند : جوانى است از خاندان عبدالمطّلب.
گفتم : اين شخص كه او را دنبال كرده است و به او سنگ پرتاب مى كند ، كيست؟
گفتند : اين ، عبدالعزّى ابولهب است.