العزيز فهى مطروحة أو مؤولة؛ ۱
گويم: روايت هاى سه گانه مشتمل بر تشبيه است كه مخالف برهانهاى عقلى و نص كتاب عزيز است، پس اين روايت بايد طرح گردد يا تأويل شود.
5. وى همچنين روايت الدر المنثور در تفسير آيه «الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم» كه آن را مختص ابراهيم و اصحاب خاصش دانسته، مخالف قرآن مى داند و مى نويسد:
اقول: والرواية لا توافق بظاهرها الاصول الكلية المستخرجة من الكتاب والسنة؛ ۲
گويم: ظاهر اين روايت با اصول كلى به دست آمده از قرآن و سنت سازگارى ندارد.
6. همچنين روايت الدر المنثور در تفسير برخى از آيا مربوط به حضرت يوسف(ع) مخالف قرآن مى داند:
والرواية تخالف صريح كلامه تعالى حيث يذكر ان اللّه اجتباه واخلصه لنفسه و ان الشيطان لا سبيل له إلى من اخلصه اللّه لنفسه و كيف يستقيم لمن هَمَّ على افحش معصية و انساه الشيطان ذكر ربه ثم كذب في مقاله. ۳
اين روايت با صريح سخن خداوند مخالفت دارد كه مى فرمايد يوسف را برگزيده و او را براى خود خالص گردانيد و شيطان را بر خالص شدگان الهى راهى نيست. بر اين اساس، چگونه ممكن است يوسف به زشت ترين عمل دست زند و شيطان او را از ياد خداوند غافل گرداند و سپس دروغ بر زبان آورد.
7. علامه طباطبايى همچنين روايات مربوط به پيامبرى برادران يوسف را چنين نقد مى كند:
1.الميزان، ج ۱۹، ص ۳۹۰.
2.همان، ج ۷، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۲.
3.همان، ج ۱۱، ص ۱۶۷.