چنين حكم شده است:
فاتبعوا ماوافق الكتاب...۱
از امام هادى(ع) يك روايت بدين عبارت منقول است:
فاذا شهد القرآن بتصديق خبر و تحقيقه... لزمهم الاقرار به.۲
همين مضمون با اختلاف نسخه اى در الاحتجاج نيز روايت شده است. ۳
البته اين روايت در پاسخ به پرسشى درباره اختلاف امت در مضامين و مفاهيم دين صادر شده است.
در دو روايت با تعبير «عن الائمة» و «عنهم» اين عبارت منقول است:
فخذوه... فاطرحوه أو رواه.۴
چنان كه ملاحظه شده، از ميان اين روايت ها تنها سه مورد در احاديث امام صادق و يك مورد در حديث امام رضا و احتمالاً روايت امام هادى به موارد تعارض احاديث مربوط است و ساير روايات اشاره اى به اين مطلب ندارد.
پس از عرضه تفصيلى اين احاديث آنچه به نظر مى رسد، اين است كه اين روايت ها همه يك زبان و پيام دارد و مى خواهد حديث حجت از لا حجت و معتبر از غير معتبر را شناسايى كند و با زبان موافقت و مخالفت با قرآن نشان دهد. ۵ به سخن ديگر، درباره موافق و مخالف قرآن نمى توان امرى جز حجت و لا حجت را مطرح ساخت. اگر در روايتى مخالف قرآن را زخرف و باطل شمرده اند، يا نسبت آن را از خود سلب كرده اند، يا دستور به رد، طرد، و كنار گذاردن آن داده اند، همين يك پيام را دنبال مى كند؛ يعنى اگر دسته بندى هاى پيش گفته را بتوان درباره برخى ضوابط و قواعد مطرح ساخت، قطعاً درباره اين قاعده صدق نمى كند.
1.عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۰.
2.تحف العقول، ص ۴۵۸.
3.الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۵.
4.تهذيب الاحكام، ج ۷، ص ۲۷۵ ؛ الاستبصار، ج ۱، ص ۱۹۰.
5.كفاية الاصول، ص ۴۴۴ ـ ۴۴۵.