نقدمتن(2)(حجيت واعتبار،ضوابط وقواعد) - صفحه 4

جلداً فسمّاه نوادر؛ ۱
كتاب هاى ابن ابى عمير از ميان رفت و كتاب هاى روايى اش نيز سالم نماند. او تنها برپايه حافظه اش چهل جلد كتاب نوشت و آنها را نوادر ناميد.
اگر ابن ابى عمير با اين وضعيت، نام برخى از راويانش را به ياد نداشته باشد، امرى طبيعى است، با آن كه طبق علم رجال اين احاديث مرسل است و اعتبار ندارد. نقد متن، مى تواند تكليف اين گونه احاديث را به خوبى روشن سازد.

2. سيره و عمل پيشوايان دين در نقد متن

در مقاله پيشين چند شاهد از امام على(ع) و امامان باقر(ع) و صادق(ع) آورده شد؛ يعنى امامان به جز تأكيد قولى بر عرض، خود نيز در مواردى سخنان منسوب را به وسيله سنجش با قرآن كنار زده اند.

3. اهتمام صحابه و اصحاب ائمه در نقد متن

سومين شاهد و دليل بر حجيت و اعتبار نقد، عمل صحابه و ياران ائمه(ع) است كه نوعاً اين عمل در پيشِ روى معصومان رخ مى داد و آنان از آن منع نمى كردند. به سخن اصطلاحى، تقرير معصومْ شاهد و دليل بر اين امر است. شواهدى نيز بر اين موضوع اقامه شد.
اين سه دليل كه تا اين جا آورديم، در واقع عبارت اند از: قول، فعل و تقرير معصوم.

4. سيره متفكران اسلامى از آغاز تاكنون

بى ترديد، سيره عالمان و متفكران اگر متصل به عصر حضور باشد، كه در اين مسأله چنين است، مى تواند شاهد و گواه بر اعتبار و حجيت نقد متن باشد.
در مقاله پيشين، سخن محدثان، اصوليان، عالمان دراية الحديث و ديگر متفكران را از قرن هاى دوم تا عصر حاضر شاهد آورديم كه همه آنان در قول و عمل بر نقد متن تأكيد داشتند.

1.اختيار معرفة الرجال، ص ۶۲۹، ش ۱۱۰۳.

صفحه از 25