نقدمتن(2)(حجيت واعتبار،ضوابط وقواعد) - صفحه 5

5. سيره عقلا

مهم ترين دليل بر حجيت و اعتبار نقد متن، سيره و روش عقلا از هر مسلك و مرام در ارزيابى متون، نوشته ها، اسناد، قراردادها و ساير مكتوبات است.
آنان قطعاً به سنجش و ارزيابى مى پردازند و كم تر از آنچه ما علم رجال مى ناميم، استفاده مى كنند؛ بلكه غالباً بر معيارهاى سنجش محتوايى توجه و اهتمام دارند. اگر با اشعار منسوب به يك شاعر مواجه مى شوند، از بررسى سبك ادبى و شعر او موارد مشكوك را داورى مى كنند. اگر با سندى تاريخى مواجه مى شوند، به ارزيابى شواهد و قراين آن روزگار و علايم و نشانه هاى فرهنگى و اجتماعى رو مى كنند. امروزه رواج و اعتبار باستان شناسى به طور عمده، براى بررسى و ارزيابى تاريخ گذشته است. همچنين تأليف كتاب هايى در زمينه روش تحقيق در تاريخ، نشان دهنده اين امر عقلايى است. ۱
اين سيره توسط پيشوايان دينى ردع نشده، بلكه مورد تأييد قرار گرفته است. روايات عرض، سيره امامان، و تقرير آنان شاهد بر اين تأييد است. بلكه مى توان بالاتر از اين را ادعا كرد و آن اين كه روايات عرض، ارشاد به اين سيره عقلايى بوده و مبنا و معيار همين فهم و روش عقلايى است. بنابراين، نمى توان در نقد متن به همان مواردى بسنده كرد كه در روايات عرض بر آن تأكيد شده است؛ بلكه با كاويدن روش عقلا مى توان به مصاديق و قواعد ديگرى دست يافت. عمل و رفتار متفكران اسلامى در طول تاريخ نيز گواه اين برداشت از روايات عرض است؛ زيرا در روايات عرض، جز چند مورد، از قبيل: عرض بر قرآن، عرض بر سنّت قطعى و... . مورد تأكيد قرار نگرفته است. تعميم اين مصاديق به موارد ديگر، كه تا بيست و شش مورد نيز مى رسد ـ چنان كه در بحث آتى خواهيم ديد ـ، گواه اين امر است كه ايشان ملاك را در نقد متن، سيره عقلا دانسته و خواسته اند با كاويدن آن به قواعد و اصول بيشتر دست يابند و بدين جهت از شش مورد شمارش شده در احاديث به بيست و شش مورد رسيده اند.

1.ر. ك به: حديث پژوهى، ج ۱، ص ۱۳۰ ؛ پژوهش و حوزه، ش ۱۳ ـ ۱۴، ص ۲۸۶، مقاله «كتابشناسى روش تحقيق در تاريخ» و ص ۳۰۹، مقاله «گزيده كتابشناسى تحليل روش تحقيق در تاريخ».

صفحه از 25