كه حديثى ديگر به عنوان دليل آن آورده شود؟
پس در اين صورت نتيجه مى گيريم كه اين عبارت مشهور اصل ندارد. و اساس آن كتاب الوسيله ابن حمزه است كه بعداً توسط ديگران نقل شده و از مسلمات دانسته شده و گاهى به پيامبر اكرم و گاهى به ديگر معصومان نسبت داده شده است. و دليل شهرت آن نيز چيزى جز درستى مضمون آن و دلالت قرآن و سنت به صحت آن نبوده است.
متأسفانه ديده مى شود كه بعضى از كسانى كه به تحقيق كتب روى مى آورند، هنگامى كه به اين عبارت مى رسند و مصدرى براى آن در كتب حديثى و مصادر معتبر نمى يابند، به تخريج آن از كتابهايى چون تفسير الميزان، تفسير الصافى، و الأصفى بسنده كرده و در پى جست وجو برنيامده و اشاره اى به عدم ثبوت آن نمى نمايند ؛ آن گونه كه شهيد سيد مصطفى خمينى كرده است.
اين يك نقص آشكارى در كارهاى پژوهشى تراثى است كه بايد جبران شود و مقرراتى براى رفع اين نقص ها و كمبودها وضع شود.
(II)من أدرك ركعة من الوقت فقد ادرك الوقت
نزد فقها و اصوليان اماميه شهرت يافته است كه اين عبارت، روايتى از روايات معصومان(ع) است. به برخى از كلمات ايشان كه دلالت بر اين عقيده دارد توجّه نماييد:
۱.محقق حلى ـ قدس سرّه ـ در المعتبر مى گويد:... والأول هو الحق لقوله(ع): من أدرك ركعة من الوقت فقد أدرك الوقت.
و محققان كتاب در تعليقه خود گفته اند كه به روايتى بدين لفظ، نه در منابع شيعى و نه در منابع اهل سنت دست نيافته ايم. و احتمال داده اند كه مصدر اين عبارت نزد محقق حلى موجود بوده چون ايشان به اصول اربعمأة دسترسى داشته است. ۱
۲.علاّمه ـ قدس سرّه ـ مى فرمايد:... وفى لفظ آخر: من أدرك ركعة من الوقت فقد ادرك الوقت.
و محققان كتاب تصريح دارند كه اين لفظ را در مصادر، مگر آنچه در المعتبر آمده،