بررسي سند چند حديث مشهور - صفحه 132

گفتيد. من بنده خدا و آفريده هستم. آنها از پذيرش اين حرف سرپيچى كردند و گفتند: تو همان هستى. على(ع) به آنها گفت: اگر بس نكنيد و از آنچه درباره من گفته ايد، دست برنداريد و به سوى خداى ـعزّوجلّ ـ باز نگرديد، حتماً مى كشمتان. آنان از رجوع و توبه ابا كردند. پس آن حضرت دستور داد تا چاه هايى حفر كردند و سپس راه هايى از اين چاه ها به هم باز كرد و آنها را در داخل آن چاه ها انداخت و بعد در چاه ها را گل اندود كرد و در يكى از چاه ها كه كسى در آن نبود آتشى برافروخت. دود آن آتش از آن منافذ به سراغ آنها رفت و آنها مردند. 1
اين روايات دربردارنده وصف دقيقى است كه بهترين جواب در برابر روايت عكرمه بوده كه به ابن عباس نسبت داده شده است.
از اين گذشته، برخى از محققان گفته اند كه صحت اين واقعه هميشه مورد ترديد بوده است. 2
موارد ديگرى وجود دارد كه در آنها عمل آتش زدن به امير مؤمنان(ع) نسبت داده شده كه علامه محقق سيد مرتضى عسكرى ـ دام ظله ـ در كتاب عبداللّه بن سبأ مورد اشاره قرار داده و انتساب اين امور را به على(ع) مورد مناقشه قرار داده است؛ مناقشات ارزشمندى كه نتيجه آن اين است كه جعل اين روايت با اين هدف صورت گرفته كه آتش زدن فجاءه سلمى در داستان معروف جنگ رده كه توسط ابوبكر صورت گرفت، و نيز آتش زدن برخى از مانعان زكات توسط خالد بن وليد را عملى عادى جلوه مى دهد كه مخالفان آن دو، خصوصاً شيعيان آن را مستمسكى براى خود قرار ندهند، به دليل آن كه على(ع) نيز مرتكب آن عمل شده است. 3
خلاصه اين كه اعتماد به اين روايت به دلايلى ممكن نيست:
1. عدم امكان قبول اين روايت در حق على(ع) به خاطر عصمت او بر حسب آنچه ما

1.همان، ح ۲۳.

2.تطوّر المباني الفكرية للتشيّع فى القرون الثلاثة الأولى، دكتور حسين المدرسى الطباطبايى، ص ۳۶.

3.عبداللّه بن سبأ، ج ۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۸.

صفحه از 134