ابوالخطاب و محمّد بن نصير نميرى پى ببريم. اين را مى دانيم كه بعد از حركت ابوالخطاب، وى طرفدارانى به دست آورده بود. گروهى در تأييد وى و عده اى در ردّ ابوالخطاب، آثارى به رشته تحرير درآوردند. ابواسحاق ابراهيم بن ابى حفص كاتب، از ياران امام حسن عسكرى(ع) (م 260ق) كتاب الردّ على الغاليه و أبي الخطاب و أصحابه و احمد بن محمّد بن على قلاء سواق و برادرش على، كتاب ما روى في أبي الخطّاب محمّد بن أبي زينب را تأليف كرده اند. ۱
اين اثار در اواخر قرن سوم تأليف شده اند و فحواى عناوينشان دلالت بر آن دارد كه آثارى در ردّ ابوالخطاب بوده اند. مورد جالب توجّه در دفاع از آراى ابوالخطّاب، دو كتاب با نام هاى مقتل أبي الخطاب و مناقب أبي الخطاب، نوشته ابو جعفر محمّد بن عبداللّه بن مهران كرخى است. نجاشى، ضمن معرّفى وى گفته است:
وى از فرزندان ايرانيان، فردى غالى، كذّاب، فاسد المذهبِ و حديث بوده كه به اين امور، شهرت داشته است. از آثار وى كتاب الممدوحين و المذمومين، مقتل أبي الخطّاب، مناقب أبي الخطاب، الملاحم، التبصرة، القباب و النوادر، قابل ذكر است. از اين آثار، كتاب النوادر وى به حق نزديك است و ديگر كتب وى، مشحون از تخليط است. ۲
نجاشى، سپس سلسله روايت خود در نقل كتب وى را ياد كرده است. ۳ راوى آثار وى احمد بن محمّد بن خالد برقى (م 274 يا 280ق) است. حسين بن حمدان (م 358ق)، فرد برجسته نصيرى در كتاب الهدايه الكبرى، از آثار ابن مهران استفاده كرده و چند روايت از وى نقل كرده است. ۴ دو روايت زير اين، بر انديشه هاى غلوآميز درباره ابوالخطاب و مقام وى اشاره شده است. متن اين دو روايت چنين است:
1.رجال النجاشى، ص ۱۹، ۹۲ و ۲۵۹ ـ ۲۶۰.
2.همان، ص ۳۵۰.
3.همان جا.
4.الهداية الكبرى، ص ۷۶، ۹۶، ۱۸۷، ۲۸۷، ۳۶۲.