نكاتی در باره اهمیت آثار شيخ صدوق - صفحه 199

است، ۱ وضعيت شيعه را از حيث توجّه به علم كلام، چنين ياد مى كند:

1.تاريخ ياد شده بر اساس شواهد درونى و مذكور در كتاب الانتصار است. اين نكته از گفته خياط در دفاع از ابو مجالد احمد بن حسين ضرير، مشخّص مى شود. خيّاط، ضمن ردّ اتّهام ابن ريوندى درباره ابو مجالد، براى او طلب رحمت كرده است. (الانتصار و الردّ على ابن الراوندى الملحد، ابوالحسن خياط، تقديم و مراجعه: محمّد حجازى، مكتبة الثقاقة الدينية، تاريخ مقدّمه، ۱۹۸۸، ص ۱۶۰). درباره سال وفات ابو مجالد نيز خطيب بغدادى (تاريخ بغداد، ج ۴، ص ۹۵) سال ۲۶۸ و ۲۶۹ق، را ذكر كرده است. خياط در جايى ديگر از كتاب الانتصار ابن ريوندى اين گونه ياد كرده است: «حتّى أهلكه اللّه و صيره إلى أليم عذابه» (الانتصار، ص ۱۴۰). اين عبارت، به روشنى دلالت بر مرگ ابن ريوندى دارد. بر همين اساس، مادلونگ نيز سال وفات ابن ريوندى را حدود ۲۶۹ق، مى داند. ر. ك: EIr,VOL.۱p:۱۴۳ از طرف ديگر، آثارى كه در رد يا نقض ابن ريوندى گزارش شده است، همه مربوط به طبقه هشتم معتزله و بعد از آن است. اين مسئله، گويا به دست خياط آغاز شده بود (طبقات المعتزلة، ص ۸۵) و ابوبكر محمّد بن ابراهيم زبيرى آن را دنبال نمود (همان، ص ۹۰). مادلونگ در مدخل «عباد بن سليمان» نيز نوشته است: «تاريخ مرگ عباد بن سليمان در منابع ذكر نشده است، ابوعلى جبايى (۲۳۵ ـ ۳۰۳ق) مسلّماً او را در بصره ملاقات كرده است ؛ چرا كه عباد را به عنوان فردى ماهر در كلام معرفى كرده است و تنها ايرادى كه درباره عباد ذكر كرده، جنون اوست». نيز، ر. ك: الفهرست، ابن النديم، ص ۲۱۵. در كتاب فضيحة المعتزلة، كه در حدود ۲۵۰ تا ۲۶۰ نوشته شده است، ابن ريوندى به عباد بن نحوى اشاره دارد كه دلالت بر حيات او دارد. ابوالحسن بردعى، شاگرد عباد، اندكى پيش از مرگ جاحظ به بصره آمده است (ر. ك: الغرر و الدرر، الشريف المرتضى، تصحيح: محمّد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، ۱۳۷۳ق / ۱۹۴۵م، ج ۱، ص ۱۹۹. نيز، ر. ك: EIr,VOL.۱p:۷۰ عبارتى كه مادلونگ بر اساس آن چنين حدسى را بيان كرده، چنين است: «ثم قال و فيهم اليوم من يزعم ان اللّه... والذى قصد اليه بهذا الكذب عباد... » (الانتصار، ص ۱۴۴). شاهد ديگر كه ابن ريوندى كتاب فضيحة المعتزلة را بعد از مرگ جاحظ و بعد از سال ۲۵۵ق، نگاشته، عبارتى از خياط است كه در ردّ قولى از ابن ريوندى بيان مى دارد كه اگر جاحظ درگذشته است، كتب وى موجود است و شاهدى بى مدّعا بر كذب نسبت هاى ابن ريوندى است: «فاذا كان الرجل ميتاً [يعنى جاحظ] فكتبه و أصحابه تخبر بخلاف ما قرنه به هذا الماجن» (الانتصار، ص ۶۰).

صفحه از 247