نكاتی در باره اهمیت آثار شيخ صدوق - صفحه 203

مى داند و همين گونه بايد در هر زمان كسى باشد كه چنين دانشى داشته باشد (يعنى امام). اينان معتقدند كه نبوّت قطع نشده... و فردى به نام فضل بن شاذان با اين گروه، مخالف است. نظر فضل چنين است:
و أنه [يعنى پيامر] أقام رجلاً يقوم مقامه من بعده، فعلمه من العلم الذى أوحى اللّه إليه يعرف ذلك الرجل الذى عنده من العلم الحلال و الحرام و تأويل الكتاب و فصل الخطاب و كذلك في كل زمان لا بدّ من أن يكون واحد يعرف هذا و هو ميراث من رسول اللّه(ص) يتوارثونه و ليس يعلم أحد منهم ۱ شيئاً من أمرالدين إلاّ بالعلم الذى ورثوه عن النبى(ص) و هو ينكر الوحى بعد رسول اللّه(ص).
كشّى در خبر ديگرى به نقل از ابوعلى احمد بن محمّد بن يعقوب، از گروه اوّل به «قوم من الشيعة ممّن يذهب مذهب الارتفاع والغلو و التفويض» ياد كرده است. ۲

1.در اين باره، ر. ك: مروج الذهب، المسعودى، ج ۵، ص ۸۳.

2.اختيار معرفة الرجال، ص ۵۳۹ ـ ۵۴۱. فضل بن شاذان در كتاب الايضاح (تصحيح: مير جلال الدين محدّث اُرمَوى، تهران، ۱۳۶۳ش، ص ۴۶۲ ـ ۴۶۶) در باب علم امام مى گويد: «وأنتم [اهل سنت ]تزعمون أن الشيعة يقولون: ان آل محمّد يلهمون العلم الهاماً بغير تعليم فأنتم الذين ترون ذلك إذ رويتم أن ابن عمر قال: انهم قوم مفهمون و أن علياً قال ما عندى سوى الوحى إلاّ أن يعطى اللّه فهماً فهل الفهم إلاّ إلهام يلهمه اللّه العبد؟... مع أن الشيعة لا تقول بذلك و لا تؤمن بما تقولون به من الرأى و الإلهام والدليل على ذلك قول على بن أبي طالب ـ صلوات اللّه عليه ـ ما عندنا إلاّ ما في كتاب اللّه أو ما فى الصحيفة فيها علم الحلال و الحرام بخطّ على و إملاء رسول اللّه (ص)». بر اين اساس، رهنى از گروه اوّل است كه قائل به آن بوده كه امام، علمى جامع به انواع دانش ها دارد (علم البلايا و المنايا). براى آگاهى از اين دو مفهوم، ر. ك: الكافى، ج ۱، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴ ؛ بصائر الدرجات، ص ۱۱۸ ـ ۱۲۰ ؛ دلائل الامامة، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۷ ؛ الغيبة، الطوسى، ص ۲۰۸ ـ ۲۱۴ ؛ كمال الدين، ج ۱، ص ۴۱۷ ـ ۴۲۳ (چاپ سوم). اتان كلبرگ در مقاله «امام و جامعه در دوران قبل از غيبت»، بحث كوتاهى درباره علم امام دارد. وى به اختلاف نظر در اين موضوع ميان اماميه اشاره كرده و نوشته است: «نظريات ناظر به ماهيت و حيطه علم امام، از كمترين حد كه بر طبق آن، علم امام، محدود به دانش فقه (الحلال و الحرام) است تا نظر متداوّل كه امام علم به غيبت داد و به همه زبان ها (حتّى حيوانات و گياهان آگاه است و حوادثى را كه در آينده رخ خواهد داد و در الضمير انسان هاست، مى داند محمّد بن على بن بابويه (م ۳۸۱ق) از ديدگاه دوم حمايت كرده و تأكيد دارد كه چنين دانشى از پيامبر به امام سيده است»، ر. ك: Elan Kohlberg Imam and Community in the per - Ghayba Period ,. in Said Amir Arjomand ed., Authority and political Cultuer in shiism (Albany, ۱۹۸۸), pp. ۲۶ - ۲۷. كلبرگ، درباره شيخ صدوق به كتاب الخصال (نجف، ۱۳۹۱ ق / ۱۹۷۱م، ص ۳۹۸) و معانى الأخبار (نجف، ۱۳۹۱ق / ۱۹۷۱م، ص ۱۰۱) ارجاع داده است. البته بايد توجّه داشت كه گروه اوّل، منكر دستيابى به ائمّه علوم از طريق مطالعه كتاب هاى تأليف شده امامان قبلى نبودند ؛ ولى گروه دوم به الهام ائمّه اعتقاد نداشتند (ر. ك: الغيبة، الطوسى، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹). آقاى مدرسى كتاب الايضاح را از آثار فضل بن شاذان نمى دانند مؤلّف آن را ابن رستم طبرى دانسته است.

صفحه از 247