اين مهاجرت نيز اطّلاع خاصّى در دست نيست و تنها بر اساس حدس و گمان مى توان سال 343ق، (يعنى تاريخ وفات مهم ترين استاد شيخ صدوق در قم، محمّد بن حسن بن وليد قمى) را تاريخ تقريبى اين مهاجرت دانست. ورود به شهر رى، اين امكان را براى شيخ صدوق فراهم كرد تا با طيف وسيع ترى از انديشه ها و آراى عالمان امامى آشنا شود. واسطه آشنايى شيخ صدوق با ميراث اماميه قبل از خود نيز در اين شهر مهيّاتر بود.
شواهد موجود در آثار شيخ صدوق، اين نظر را تأييد مى كند و اين امكان را به ما مى دهد تا فهرستى از مشايخ مجيز (اجازه دهنده) شيخ صدوق و در مواردى حتّى اثر يا آثار روايت شده را نيز شناسايى كنيم. ۱ مثال مهمى از اين دست، كتاب الجبر و
1.براى مثال، ابوالعباس محمّد بن ابراهيم بن اسحاق طالقانى (زنده به سال ۳۴۹ق) از مشايخ مجيز شيخ صدوق است و شيخ صدوق، به طريق او روايات فراوانى از متون كهن اماميه را روايت كرده است. طالقانى در سال ۳۱۷ق، در بصره از ابو احمد عبدالعزيز بن يحيى جلودى آثارش را سماع كرده است و شيخ صدوق، به واسطه طالقانى، از جلودى روايات فراوانى نقل كرده است (ر. ك: الأمالى، الصدوق، ص ۵، ۶۲، ۱۳۸، ۱۶۵، ۲۲۹، ۲۵۶، ۲۷۱، ۲۷۴، ۲۷۶، ۴۷۲ و ۶۳۰ (سماع طالقانى از جلودى در بصره به سال ۳۱۷ق) ؛ التوحيد، ص ۷۹ (حدّثنا... بالبصرة) ؛ الخصال، ج۱، ص ۵۹، ۱۹۰ و ج ۲، ص ۵۸۰ و ۵۹۲ (بالبصرة) ؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۹، ۱۲۳، ۱۳۶، ۱۵۳، ۱۶۹ و ۲۳۳ (بالبصرة) ؛ عيون أخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۲۵۵ ؛ كمال الدين، ج ۱، ص ۱۵۹ و ۱۷۷ (بالبصرة) و ج ۲، ص ۳۵۸، ۳۹۲ و ۳۹۴ (بالبصرة) و ۵۲۵ و ۶۶۹ ؛ معانى الأخبار، ص ۲۸ و ۵۸ (بالبصرة) و ص ۶۴، ۱۲۲، ۱۲۳ و ۲۳۷ (بالبصرة) و ص ۳۰۹، ۳۶۰ و ۴۰۰ ؛ فضائل الأشهر الثلاثة، ص ۱۹، ۲۰ و ۱۱۶. در مورد روايت طالقانى از جلودى به مقاله نگارنده با عنوان «حاكم حسكانى و تفاسير كهن اماميه» در كتاب ماه دين (شماره ۶۳ ـ ۶۴ دى و بهمن ۱۳۸۱، ص ۸۵ ـ ۸۸) رجوع شود. در مورد طالقانى، اطّلاعات خاصّى در منابع نيست. نام وى در چند روايت درباره حوادث زمان حسين بن روح نوبختى آمده است. (ر. ك: الغيبة، الطوسى، ص ۳۲۱، ۳۲۲، ۳۲۴، ۳۲۶ و ۳۹۳). طالقانى كتابى به نام مواليد الصادقين داشته كه حسن بن فضل طبرسى در كتاب مكارم الأخلاق (ص ۱۱، ۲۶، ۱۳۱ و ۱۴۰) از آن بهره برده است. آقا بزرگ نيز در الذريعة (ج ۲۳، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۷) اطّلاع خاصّى درباره اين فرد نياورده است. بر اساس روايت موجود در آثار شيخ صدوق، طالقانى از راويان حديث و شاگرد ابن عقده و واسطه ميان ابن عقده و شيخ صدوق بوده است. (ر. ك: الأمالى، الصدوق، ص ۱۰، ۱۷، ۴۲، ۴۶، ۵۴، ۶۷، ۷۳، ۱۰۰، ۱۲۹، ۲۲۲، ۲۲۹، ۲۴۶، ۳۱۶، ۳۳۱، ۳۹۳، ۴۱۰، ۵۴۳، ۵۵۸، ۵۸۷، ۶۰۵، ۶۱۱، ۶۱۵، ۶۲۸ و ۶۵۶ ؛ الخصال، ج ۲، ص ۵۲۲ و ۵۲۷ ؛ التوحيد، ص ۲۳۶ ؛ علل الشرائع، ج۱، ص ۱۴، ۵۴، ۸۰، ۱۲۲، ۱۲۷، ۱۴۶، ۲۲۷، ۲۴۵ و ج ۲، ص ۳۶۰ و ۵۰۷ عيون أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۶۹، ۲۱۲، ۲۶۰، ۲۷۳، ۲۸۱، ۲۹۱، ۲۹۲، ۲۹۴، ۲۹۵، ۲۹۸، ۳۰۳ و ج ۲، ص ۵۷، ۷۵، ۷۹، ۸۰، ۸۱، ۸۵، ۲۵۵، ۲۵۷ و ۲۶۳ ؛ فضائل الأشهر الثلاثة، ص۱۷، ۴۴، ۵۳، ۷۳، ۷۷، ۹۶، ۹۸، ۱۰۴ و ۱۱۵ ؛ معانى الأخبار، ص ۳، ۴۵، ۵۲، ۵۶، ۱۰۲، ۱۹۷، ۳۷۳ و ۳۷۴. در موارد متعدّد، نام ابن عقده به صورت «احمد بن محمّد الهَمْدانى» آمده است.