است كه از جمله ثقات اند ؛ كسانى كه از وى مسائل حلال و حرام را روايت كرده، نامه ها و اموال شيعيان را به وى مى رسانند. آنان، پاسخ هايى به پرسش هاى شيعيان مى نويسند و افرادى عادل و امين اند كه در روزگار امام، عدالت آنها شناخته شده بود. چون امام درگذشت، بر آن اتّفاق داشتند كه او را پسرى است و همو، امام است و به مردم، دستور دادند كه از نام وى نپرسند و اين امر را از دشمنانش (غير شيعيان) پنهان دارند ۱ و خليفه (المعتمد على اللّه) در يافتن امام، سعى بليغ نمود و افرادى را مأمور مراقبت از كنيزان امام نمود تا از حامله نبودن آنها مطمئن شود.
اهمّيت توقعيات باعث شد تا آثار چندى دربارش آنها نوشته شود. گرچه از اين متون، اثرى باقى نمانده است. تنها منقولات موجود از اين آثار، بخش هاى مربوط به توقعيات در كتاب كمال الدين و تمام النعمة نوشته شيخ صدوق(م 381ق) و كتاب الغيبة نگاشته شيخ طوسى (م 460ق) است. برخى منقولات شيخ صدوق از كتاب أخبار القائم نگاشته على بن محمّد بن ابراهيم رازى، مشهور به «علان كلينى» نقل شده است. شيخ طوسى نقل هاى ديگرى از اين كتاب آورده است.
نجاشى، علان را فردى «ثقه» و «عين» وصف كرده و گفته كه علان در قتل عام حجّاج توسط قرامطه در سال 294ق، كشته شده است. او همچنين آورده است كه علان از حضرت حجت(عج) در مورد سفر حج خود، سؤال نمود كه به او پاسخ داده شده تا آن سال، از سفر حج خوددارى كند ؛ امّا او به حج رفت و در فتنه قرامطه جان خود را از دست داد. ۲
1.اين عبارت، دلالت بر اين دارد كه از شيعيان خواسته شده بود، چون مورد سؤال قرار گيرند، در مورد وجود حضرت، سخنى دالّ بر وجودش بيان نكنند. همين كار را ابو عمرو در نزد خليفه عباسى المعتمد على اللّه انجام داده بود. بر اساس شهادت ابو عمر عمرى، اموال حسن بن على(ع) ميان وارثان ديگرش تقسيم شده بود (ر. ك: الغيبة، الطوسى، ص ۳۶۰ ـ ۳۶۱).
2.رجال النجاشى، ص ۲۶۱ ـ ۲۶۰. عبارت آخرى، دلالت بر اين دارد كه توقيع امام عصر(عج)، توسط ابو جعفر عمرى صادر شده بود كه علان، عمل بر خلاف آن را بى اشكال ديده بود.