بذلك درجته في الثواب، فعلم اللّه ـ عزّوجلّ ـ ذلك من قلبه، فسمّاه اللّه ـ عزّ وجلّ ـ بين ملائكة ذبيحاً لتسمية لذلك.... ۱
نتيجه گيرى
آثار شيخ صدوق، تنها مجموعه اى گرد آمده از احاديث نيست و با جستجو و مقايسه سلسله اسناد آن با كتاب رجال نجاشى و الفهرست شيخ طوسى، حتّى مى توان رواياتى كه شيخ صدوق از مشايخ مجيز خود از متون كهن تر اماميه اخذ كرده، شناسايى نمود. همچنين، كتاب هاى شيخ صدوق براى مطالعه تاريخ اماميه، بخصوص در دوره غيبت صغرا، به دليل دربرداشتن متون فراوانى از آن دوره، اهميّت فراوانى دارد. بررسى دقيق بخش «مشيخه» كتاب من لا يحضره الفقيه، اين امكان را به ما مى دهد تا مشايخ مجيز شيخ صدوق را نيز بشناسيم. به عنوان مثال، شيخ صدوق در بيان طريق خود به كتاب العلل فضل بن شاذان نيشابورى (م 260ق) مى نويسد:
و مان كان فيه عن الفضل بن شاذان من العلل الّتى ذكرها عن الرضا(ع)، فقد رويته عن عبدالواحد بن عبدوس النيسابورى العطار ـ رضى اللّه عنه ـ عن على بن محمّد ابن قتيبه، عن الفضل بن شاذان النيسابورى، عن الرضا(ع). ۲
1.الخصال، ج ۱، ص ۵۷ ـ ۵۸. موارد ديگر كه صدوق نظريات خود را آورده، اينهاست: الخصال، ج ۱، ص ۳۴، ۴۴، ۵۷، ۶۷، ۷۱، ۷۵، ۸۹، ۹۴، ۱۱۷، ۱۲۶، ۱۳۶، ۱۴۰، ۱۴۵، ۱۵۱، ۱۵۵، ۱۵۷، ۱۶۵، ۱۶۸، ۱۷۳، ۱۷۵، ۱۸۷، ۲۰۴، ۲۴۱، ۲۴۸، ۲۵۲، ۲۵۸، ۲۶۵، ۲۷۹، ۲۸۳، ۲۹۰، ۲۹۱، ۲۹۲، ۲۹۴، ۲۹۷، ۲۹۸، ۳۱۴، ۳۱۸ و ج ۲، ص ۳۴۰، ۳۴۸، ۳۵۸، ۳۶۱، ۳۸۴، ۳۸۹، ۳۹۶، ۳۹۸، ۴۰۱، ۴۰۳، ۴۱۱، ۴۲۸، ۴۳۵، ۴۳۶، ۴۴۵، ۴۵۳، ۴۸۳، ۴۹۲، ۴۹۴، ۴۹۸، ۵۰۱، ۵۳۱، ۵۸۲ و ۶۱۰. همچنين، ر. ك: التوحيد، ص ۲۵، ۲۷، ۶۵، ۸۰، ۸۴، ۱۱۹، ۱۲۵، ۱۲۹، ۱۳۴، ۱۳۷، ۱۴۳، ۱۵۱، ۱۵۲، ۱۵۴، ۱۵۵، ۱۶۰، ۱۶۴، ۱۶۵، ۱۷۵، ۱۷۸، ۲۲۳، ۲۲۵، ۲۲۹، ۲۴۱، ۲۶۹، ۲۹۰، ۲۹۸، ۳۰۹، ۳۱۷، ۳۴۵، ۳۴۶، ۳۷۰، ۳۷۳، ۳۷۸، ۳۸۱، ۳۸۴، ۳۸۹، ۳۹۵، ۴۱۰، ۴۱۳، ۴۱۵ و ۴۵۴.
2.كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۴، ص ۵۳ ـ ۵۴ (بخش شرح مشيخة).