نگاهي به «مقتل الحسين(ع) به روايت شيخ صدوق» - صفحه 281

كاملاً خالص و خالى است. از آن جا كه شيخ صدوق در آثارش تنها به آوردن متن احاديث و اخبار بسنده كرده و حتى عناوين فصول و ابواب را از متن روايات برگزيده است، مقتلش بيش از هر چيز، به اصول اعطايىِ پيشوايان معصوم مبتنى است. به لحاظ نزديكى اين مقتل به عصر عصمت و زمان حضور، تحليل هاى تحميلى و ابزار انگارانه، به آن راه نيافته است.

قرائت شيخ صدوق از قيام عاشورا

قرائت شيخ صدوق از عاشورا كاملاً دينى و الهى است. در زبان شيخ صدوق، پيوسته سخن از خدا، فرشتگان، پريان، روز رستاخيز، آسمان ها و عرش، جهان آخرت، معجزه، وحى و الهام، اخبار غيبى، ايمان و اعتقاد، انبيا و اولياى الهى، جارى است.
در اين نگرش، وقايع و حوادث بيش تر از آن كه رنگ خاكى و مادى داشته باشد صبغه خدايى و دينى دارد و عجيب اين كه كشندگان امام حسين(ع) نيز دم از دين مى زنند و او را براى خدا و به اصطلاح قربةً إلى اللّه مى كشند! ۱ برخى وقايع تا آن جا ماوراى طبيعت و عادت است كه گاهى منقولات، كاملاً اسطوره اى مى نمايد.
اين قرائت را در سه محور مى توان خلاصه كرد: 1. «امتناع و فرار از بيعت» ؛ 2. «شهادت» ؛ 3. «مظلوميّت تكان دهنده و بيدارى بخش، همراه با معصوميت و صميميّت مجذوب كننده و ايمان آفرين» كه اين هر سه محور، از رفتار و كردار و گفتار امام حسين(ع) هميشه و در همه جا به وضوح پيدا است.

چكيده اى از مقتل الحسين

كتاب مقتل الحسين(ع) در نُه فصل و به ترتيب تاريخى و اين چنين تنظيم و تأليف شده است كه اينك به اشارت هايى چكيده آن نوشته مى شود كه صد البته تحقيق و تفصيل را در متن مقتل بايد پى گرفت.
فصل نخست، به زندگانى امام حسين(ع) در روزگار پيامبر(ص) مى پردازد: از «روايت رو?اى اُم ايمن»، «مولود پاكيزه»، «قصّه فطرس»، «مراسم نام گذارى» تا «روزه

1.مقتل الحسين(ع)، محمّد صحتى سردرودى، به روايت شيخ صدوق، ص ۳۲۰، ۱۵۶، ۱۱۱، تهران: نشر هستى نما، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.

صفحه از 281