گذري بر كتاب «معالم العلماء» - صفحه 149

مى شود كه نمونه هاى زيادى در اين مورد مى توان يافت.
براى دفع اين احتمال لازم است به نسخ خطّى مراجعه نموده و انواع خطوط و ديگر قراين را ملاحظه نمود.
3. عبارت مورد نظر جزء خود مقدمه بوده و مؤلّف از ابتدا آن را نگاشته است و آنچه در اشكال قبلى مطرح شد را مى توان چنين دفع كرد كه ممكن است ابن شهرآشوب نتوانسته است نظر خود را با عبارت هاى منسجم و مرتبط بيان كند.
و اين احتمال را مى توان چنين ردّ كرد كه جلالت شأن و منزلت مؤلف و تسلّط او بر زبان عربى و مهارت وى به ادبيات آن، حتى در سرودن شعر، با اين احتمال جمع نمى شود.
نكته دوم. اين كه در لابه لاى كتاب هيچ اشاره اى به سخن غزالى و جواب ابن شهرآشوب و نيز سخن شيخ مفيد نشده است. مؤلف حتى در يك مورد هم اشاره نمى كند كه يكى از اهدافش در كتاب بيان اولين شخصى است كه در اسلام تأليف كرده است كه در نتيجه سخن غزالى را هم نقض كرده باشد.
همچنين واضح است كه او در مقام استقصاى اصول اربعمائه اى كه از قول شيخ مفيد نقل كرد، نبوده است. با توجه به اين نكات، سؤالى در ذهن مطرح مى شود كه آيا اين عبارت از متن اصلى كتاب است يا نه؟
اگر چنين باشد، پس بخش دوم سخن اوكه كلام شيخ مفيد را درباره اصول اربعمائه نقل كرده ـ و علما معتقدند تنها وى از شيخ مفيد نقل كرده است ـ درخور تأمل است؛ به خصوص كه اين بيان را در كتاب هاى شيخ مفيد(ره) نيافته ايم.
و شايد بتوان اين اشكال را به اشكالاتى كه در مسئله اصول اربعمائه ذكر شده، اضافه نمود، و بر پژوهشگران است كه هنگام طرح اين موضوع به آن نيز توجّه نمايند تا مقوله اصول اربعمائه روشن تر گردد.

خصوصيات كتاب

تعدادى از مشخصات اين كتاب را به صورت اجمال مى توان بيان نمود، از آن جمله:

صفحه از 149