بيانات رهبرمعظم انقلاب اسلامي درديداربا...دانشكده دارالحديث - صفحه 100

بوديم، علماى معروفى از مشهد در آن جا نشسته بودند. روضه خوانى بالاى منبر رفته بود و داستان يهودى اى را نقل مى كرد كه زمان پيغمبر در مدينه با اميرالمؤمنين رفيق بود و به ايشان محبّت داشت. وقتى آن يهودى مُرد، كسى او را خواب ديد كه در بهشت به مقامات عالى رسيده است. گفت: تو چطور به اين جا رسيدى؟ گفت: به خاطر حب على بن ابى طالب. براى اين كه حب على بن ابى طالب را اثبات كند، چنين دروغى را جعل كرده. از منبر كه پايين آمد، گفتم: آقا، اين روايتى كه شما خوانديد، كجاست؟ يك خرده دستپاچه شد و اسم يك كتاب فارسى را آورد. گفتم: اين روايت را در كدام كتاب معتبر ديده ايد؟ آيا سند او را نگاه كرده ايد؟ اعتبار او را فهميده ايد؟ آخر به چه دليل اين روايت درست است؟ ماند چه بگويد. يكى از آقايان در دفاع از او مطالبى گفت؛ اوقاتم خيلى تلخ شد. در جيبم قرآن داشتم، آن را باز كردم و اين آيه شريفه را خواندم: «قولوا امنّا باللّه و ما انزل إلينا و ما انزل إلى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب والأسباط» تا آن جا كه مى رسد: «فأن امنوا بمثل ما امنتم فقد اهتدوا و إن تولّوا فانّما هم في شقاق فسيكفيكهم اللّه». گفتم: اين روايت اگر سند درستى هم داشته باشد، چون با صريح اين آيه مخالف است، «فاضربوه على الجدار». آيا اين يهودى به آنچه اميرالمؤمنين ايمان داشت، ايمان آورده بود يا نه؟ اگر ايمان آورده بود كه ديگر يهودى نبوده؛ مسلمان بوده، مسلمان خيلى خوبى هم بوده؛ اما اگر ايمان نياورده بود ـ كه شما اين ادعا را مى كنيد ـ جايش جهنم است؛ درجات بهشت نيست. اين آقا ابايى ندارد كه بالاى منبر روايتى را كه برخلاف صريح قرآن است، بگويد، براى خاطر مقصودى كه درست است ـ مقصود، ارزش حب على بن ابى طالب است؛ اما آيا بايد آن را از اين راه ثابت كرد؟ آيا درست است كه ما اين طور دفاع غلط از حقايق صحيح را شيوه خودمان قرار دهيم؟ با حديث، اين طور رفتار شده است. بنابراين، يكى از كارهاى بسيار مهم، تهذيب حديث است؛ حديث بايد تهذيب شود.

صفحه از 103