بيانات رهبرمعظم انقلاب اسلامي درديداربا...دانشكده دارالحديث - صفحه 96

مى گيرد؛ ديگر توقع نيست كه يك فقيه، يك محدث هم باشد ـ حوزه عمومى خودمان را ملامت مى كنم كه ما همچنان كه در فقه و اصول اين سرمايه گذارى عظيم را كرديم، در حديث اين سرمايه گذارى را نكرديم. ما بايد يك عده محدث داشته باشيم؛ هيچ لزومى هم ندارد كه محدث حتماً فقيه و اصولى هم باشد؛ فقط بايد حديث بلد باشد؛ چون خود غور در حديث اين قدر ابعاد و زواياى گوناگونى براى انسان مطرح مى كند كه مى بيند اصلاً اين باب واسعى است. خيلى اوقات محصول آن، نقدتر و قابل خرج كردن تر است از حتّى محصول دانش فقه ما كه به صورت رساله در اختيار مردم قرار مى گيرد.
پس يك مطب اين شد كه ما براى تبحر و تخصص در حديث حتماً بايد سرمايه گذارى كنيم، كه البته اين سرمايه گذارى به اين صورت انجام گرفته و روز به روز هم بايد توسعه پيدا كند. شماها هم كه در اين رشته وارد شده ايد، توجّه داشته باشيد كه اين كار بزرگ و مهمى است كه انسان بتواند با احاديث آشنا باشد.
من كسانى را ديده ام كه بر اثر ناآشنايى با حديث، اشتباهات فاحشى از آنها سر زده است. سال هاى دهه چهل در مشهد شخصيت خيلى معروفى ـ كه نمى خواهم اسم او را بياورم؛ خداوند إن شاء اللّه او را رحمت كند ـ در مسأله اى از مسائل امامت دچار مشكلى بود كه من با او سر آن مسأله بحث كرده بودم. منزلش نزديك منزل ما بود. يك روز ظهر داشتم به خانه مى رفتم، هندوانه و نان هم گرفته بودم و دستم پُر بود. وقتى به من رسيد، گفت فلانى، مى خواهم مطلب لازمى با شما در ميان بگذارم. مدتى من را با دستان پُر در آفتاب گرم نگه داشته بود، گفتم بگذار اينها را در خانه بگذارم و برگردم. بردم در خانه گذاشتم و آمدم. حدود يك ساعت سرپا با من صحبت كرد. مى گفت آن مطلبى را كه با هم صحبت كرده بوديم، من فهميدم كه اشتباه است. بناكرد نقطه مقابل آن را توضيح دادن. گفتم: از كجا شما به اين جا رسيدى؟ گفت: بحارالأنوار دريايى است. اين شخص كسى بود كه عليه بحارالأنوار و مجلسى حرف زده بود و به خاطر حديثى كه به نظرش مى آمده غلط است ـ و شايد هم

صفحه از 103