نقدي بر مقاله«بررسي سند چند حديث مشهور» - صفحه 141

و در جاى ديگر مى گويد:
از آگاهى به فن حديث مانند او... . ۱
و در محلى ديگر مى گويد:
از كسى مانند او كه در احاديث و اخبار كاوش كرده... . ۲
و موارد ديگرى، كه اگرچه در مقام ايراد بر اوست، ولى اين سخنان حاكى از شهادت او در حق وى است.
از اينها دليل اهتمام عالم پژوهشگر، ابن ابى جمهورى احسايى در كتاب عوالى اللئالى نسبت به جمع آورى آنچه علماى اعلام همچون علامه حلى و پسرش فخر المحققين و شهيد اول و ابن فهد حلى روايت كرده اند دانسته مى شود. اين نيست جز درستى اعتماد بر اين عالمان و امثال آنها در نقل روايات.
اين روش علماى ما در تعامل با روايات است. از آنچه گذشت، معلوم شد كه نيافتن روايتى در اصول حديثى تأثيرى در حكم به حجيت آن ندارد، ولو نزد قايلان به انجبار آنها به وسيله مشهور، يا معاضدتشان با اصل و عمومات تا چه رسد به اين كه درباره آنها گفته شود كه حديث نيستند.
حكم نويسنده بر حديث نبودن احاديثى كه توسط علماى راستين ما در كتاب هايشان نقل نموده اند، به مجرد عدم دستيابى در مصادر روايى ـ هرچند جست و جوى وسيعى انجام شده باشد ـ ناشى از عدم تتبع در سخنان علما و عدم دقت در فهم روش ايشان در تعامل با روايات است.
اشكال چهارم. هنگامى كه پژوهشگر مى خواهد به روايات و كتب روايى مراجعه كند، بايد كمال دقت را مبذول دارد تا آنچه بدان استدلال مى كند يا در تأييد مطلبش از آن بهره مى جويد، براى او روشن شود، و الا در فهم روايات و عباراتى كه از علما و مؤلفان نقل مى نمايد، دچار اشتباه مى شود. اين اشتباه باعث ضعف تحقيق او و خروج او از

1.مصباح الفقاهة، ج ۲، ص ۷۲۹.

2.موسوعة السيد الخوئى، ج ۱۱، ص ۱۰۲.

صفحه از 165