13
دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث ج2

۷۸۴.امام على عليه السلام :ثروتمندان اهل دنيا ، محكوم به نيازمندى اند، و هر كه از دنيا بى نيازى بجويد، آسايش به يارى او مى آيد.

۷۸۵.امام على عليه السلام ـ در خطبه اى كه در آن ، نافرمانى خَلق را توضيح مى دهد ـ :پاكى تو ، اى آفريدگار و معبودى كه از سرِ عنايتت به بندگانت، سرايى (آخرت) آفريدى و در آن ، خوانى از انواع نوشيدنى و خوردنى ، و همسران و چاكران ، و كاخ ها و رودها ، و محصولات و ميوه ها گسترانيدى ، و سپس دعوتگرى فرستادى تا [مردم را] به سوى آن [سراى و خوان گسترده] فرا بخواند؛ امّا نه دعوتگر را اجابت كردند و نه به آنچه تو ترغيبشان كردى ، رغبت نمودند، و نه بر آنچه تشويقشان كردى ، شوقى نشان دادند!
[آنان] به لاشه اى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا گشتند، و در دوستى آن ، با يكديگر سازش كردند . و هر كه عاشق چيزى شود ، آن چيز ، چشم او را كور و دلش را بيمار مى گرداند، و چنين كسى با چشمى ناسالم مى نگرد، و با گوشى ناشنوا مى شنود.
[ عاشق دنيا ، ] شهوات ، خِرَد او را از هم دريده، دنيا دلش را ميرانده، و جانش سرگشته دنيا شده است. از اين رو، بنده دنيا و بنده كسى است كه از دنيا چيزى دارد. به هر سو كه دنيا برود ، او نيز مى رود، و به هر طرف كه دنيا رو كند ، او نيز رو مى كند. نه با بازدارنده اى از سوى خدا باز مى ايستد و نه از هيچ پندآموزى از سوى او ، پند مى گيرد.

۷۸۶.امام على عليه السلام ـ در توصيف ستمگران ـ :در دنيايى پست رقابت مى كنند، و بر سر لاشه اى گنديده [همچون سگان] به جان يكديگر مى افتند؛ امّا زودا كه پيرو از
رهبر ، و رهبر از پيرو بيزارى بجويد، و با نفرت ، از يكديگر جدا شوند، و هنگام ديدار ، يكديگر را لعنت كنند.


دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث ج2
12

۷۸۴.عنه عليه السلام :حُكِمَ عَلى مُكثِري أهلِ الدُّنيا بِالفاقَةِ ، واُعينَ مَن غَنِيَ عَنها بِالرّاحَةِ . ۱

۷۸۵.عنه عليه السلام ـ مِن خُطبَةٍ لَهُ يُبَيِّنُ فيها عِصيانَ الخَلقِ ـ :سُبحانَكَ خالِقا ومَعبودا! بِحُسنِ بَلائِكَ عِندَ خَلقِكَ خَلَقتَ دارا ، وجَعَلتَ فيها مَأدُبَةً ؛ مَشرَبا ومَطعَما ، وأزواجا وخَدَما ، وقُصورا ، وأنهارا ، وزُروعا وثِمارا ، ثُمَّ أرسَلتَ داعِيا يَدعو إلَيها ، فَلاَ الدّاعِيَ أجابوا ، ولا فيما رَغَّبتَ رَغِبوا ، ولا إلى ما شَوَّقتَ إلَيهِ اشتاقوا .
أقبَلوا عَلى جيفَةٍ قَدِ افتَضَحوا بِأَكلِها ، وَاصطَلَحوا عَلى حُبِّها ، ومَن عَشِقَ شَيئا أعشى ۲ بَصَرَهُ ، وأمرَضَ قَلبَهُ ؛ فَهُوَ يَنظُرُ بِعَينٍ غَيرِ صَحيحَةٍ ، ويَسمَعُ بِاُذُنٍ غَيرِ سَميعَةٍ ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، وأماتَتِ الدُّنيا قَلبَهُ ، ووَلِهَت ۳ عَلَيها نَفسُهُ ، فَهُوَ عَبدٌ لَها ، ولِمَن في يَدَيهِ شَيءٌ مِنها ، حَيثُما زالَت زالَ إليها ، وحَيثُما أقبَلَت أقبَلَ عَلَيها ، ولا يَزدَجِرُ مِنَ اللّهِ بِزاجِرٍ ولايَتَّعِظُ مِنهُ بِواعِظٍ . ۴

۷۸۶.عنه عليه السلام ـ في وَصفِ الظَّلَمَةِ ـ :يَتَنافَسونَ في دُنيا دَنِيَّةٍ ، ويَتَكالَبونَ ۵ عَلى
جيفَةٍ مُريحَةٍ ۶ ، وعَن قَليلٍ يَتَبَرَّأُ التّابِعُ مِنَ المَتبوعِ ، وَالقائِدُ مِنَ المَقودِ ، فَيَتَزايَلونَ بِالبَغضاءِ ، ويَتَلاعَنونَ عِندَ اللِّقاءِ . ۷

1.غرر الحكم : ح ۴۹۳۸ ، عيون الحكم والمواعظ : ص ۲۳۳ ح ۴۴۷۱ وفيه «بالقناعة بالراحة» .

2.العَشَا : سوء البصر ، وقيل : هو ذهاب البصر (لسان العرب : ج ۱۵ ص ۵۶ «عشا») .

3.الوَلَهُ : ذهاب العقل والتحيّر من شدّة الوجد (الصحاح : ج ۶ ص ۲۲۵۶ «وله») .

4.نهج البلاغة : الخطبة ۱۰۹ .

5.يتكالبون : أي يتواثبون (المصباح المنير : ص ۵۳۷ «كلب») .

6.أراحَ اللحمُ : أي أنتَنَ ، وأروَحَ الماءُ وغيره : تغيّرت ريحُه (الصحاح : ج ۱ ص ۳۶۹ «روح») .

7.نهج البلاغة : الخطبة ۱۵۱ .

  • نام منبع :
    دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي، سيد رسول؛ شيخي، حميدرضا
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 64722
صفحه از 436
پرینت  ارسال به