115
مناظره و گفتگو در اسلام

نوفلى مى گويد : پس از اين كه ياسر بيرون رفت، امام رو به من كرد و گفت : مى دانى مقصود مأمون از اين كار چيست ؟
گفتم : فدايت شوم! مقصودش آزمايش شماست؛ ولى كار بى اساسى كرده و بد كارى نموده است .
امام گفت : چه كارى ؟
گفتم : اهل كلام و بدعت ، بر خلاف دانشمندان مسلمان ، درباره هر چه بفرماييد ، از شما مطالبه دليل مى كنند. مثلاً اگر بگوييد خدا يكى است ، مى گويند : «يكى بودن او را اثبات كن» و اگر بگوييد محمّد، فرستاده خداست، مى گويند : «رسالت او را اثبات نما» و پس از اين كه دليل كافى هم براى آنها آورده شود، آن قدر مغالطه مى كنند تا انسان ، نظريّه خود را رها كند. از اين لحاظ ، اين مجلس براى شما خطرناك است .
امام لبخندى زد و فرمود : مى ترسى كه من در پاسخ آنها بمانم ؟
گفتم : نه ، واللّه ! بيم ندارم و اميدوارم كه خداوند شما را بر آنها پيروزى دهد .
امام فرمود : مى دانى مأمون كِى از اين كار خود ، پشيمان مى شود ؟
گفتم : نه .
امام گفت : آن وقت كه مى بيند پيروان تورات را با تورات، و پيروان انجيل را با انجيل، و پيروان زبور را با زبور، و صابئين ۱ را با

1.طبق گفته دانشمند معروف ، راغب ، در المفردات، صابئين ، جمعيتى از پيروان نوح بوده اند. اقوال ديگرى هم در تفسير اين كلمه هست (ر.ك : تفسير نمونه ، ج ۱ ، ص ۱۹۷ ).


مناظره و گفتگو در اسلام
114

كردن امام رضا عليه السلام به مركز و راه دادن اوبه دستگاه خلافت، امام را در ذهن توده بى اعتبار نمايد و موضعگيرى امام وپيروان اورا در برابر حكومت وقت ، تباه سازد .
امام كه كاملاً از نقشه خطرناك مأمون آگاه بود، با ابتكار خاصى تمام نقشه هاى اورا نقش بر آب ساخت وبر خلاف آنچه مأمون پيش بينى مى كرد ، روز به روز بر محبوبيت امام در جامعه و گرايش توده مسلمان وغير مسلمان به اوافزوده مى شد .
روزى ، مأمون به نظرش رسيد كه بزرگ ترين دانشمندان مكتب هاى مختلف آن عصر را به طوس دعوت كند و مجلسى تشكيل دهد كه آنها با امام رضا عليه السلام بحث كنند تا شايد از اين راه بتواند از شُكوه علمى امام بكاهد .
شخصى به نام «نوفلى » مى گويد : روزى خدمت امام بودم و با او مشغول صحبت بوديم كه ياسر ، سرپرست كارهاى امام ، وارد اطاق شد و پيام مأمون را خدمت امام عرض كرد كه :
«دانشمندان فِرَق ، اديان و مكتب هاى گوناگون از تمام ملت ها پيش من آمده اند . چنانچه صلاح مى دانيد با آنها گفتگو كنيد، فردا اين جا تشريف بياوريد ، و گرنه مزاحم نمى شويم . اگر هم مايل باشيد ، ما خدمت برسيم» .
امام پاسخ داد : بگو : مقصودت را مى دانم و فردا به خواست خدا خودم خواهم آمد .

  • نام منبع :
    مناظره و گفتگو در اسلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 103902
صفحه از 182
پرینت  ارسال به