135
مناظره و گفتگو در اسلام

فصل ششم : امام سجّاد و حسن بَصْرى

موضوع بحث :شايستگى براى موعظه

حسن بَصْرى ، يكى از دانشمندان بزرگ اسلام در قرن اوّل هجرى است كه دستگاه حكومت بنى اميّه از چهره مذهبى او براى توجيه جنايات خود ، فراوان استفاده نموده است .
در زمان حكومت امام على عليه السلام ، حسن بَصْرى جوانى نورس بود. پس از پايان جنگ جمل و فتح بصره به دست ارتش امام ، هنگامى كه امام در ميان هياهوى مردم و موج جمعيت وارد بصره مى شد، در لابه لاى مردم ، جوانى را ديد كه قلم و لوحى در دست دارد و چيزهايى را كه امام مى گويد ، يادداشت مى كند. امام با آواز بلند او را صدا زد كه : چه مى كنى ؟
حسن پاسخ داد : آثار شما را يادداشت مى كنيم تا پس از شما براى مردم بازگو نماييم .


مناظره و گفتگو در اسلام
134

محمّد بن جعفر گفت : از قول من به او بگو كه عمويت مايل نيست در اين گونه مسائل وارد شوى و از جهات مختلف دوست دارد كه اين گونه برخوردها را نداشته باشى .
نوفلى مى گويد: وقتى خدمت امام رسيدم و پيغام عمو را به او رساندم، امام لبخندى زد و سپس فرمود : خدا عمويم را حفظ كند؛ چه خوب او را مى شناسم چرا مايل نيست ؟
اين را بگفت و خدمتكارش را صدا زد و به او گفت : برو سراغ عمران و او را پيش من بياور .
من گفتم : فدايت شوم! من مى دانم عمران كجاست. او نزد يكى از برادران شيعه است .
فرمود : مانعى ندارد. مركَبى براى او بياوريد.
سوار شدم و او را آوردم. امام به او « خوش آمد » گفت و يك لباس و يك مركَب و ده هزار درهم به او هديه داد .
گفتم : فدايت شوم! مانند جَدّت اميرالمؤمنين عليه السلام رفتار كردى !
فرمود : چنين بايد كرد .
سپس فرمود شام آوردند. مرا طرف راست خود نشاند و عمران را طرف چپ، و با امام ، شام را صرف كرديم .
پس از آن مجلس، متكلّمين از مكتب هاى مختلف، پيش عمران جمع مى شدند و او نظريّه هاى آنان را باطل مى ساخت تا اين كه از او اجتناب كردند ... ۱ .

1.بحارالأنوار ، ج ۱۰ ، ص ۲۹۹ ـ ۳۱۸ (به نقل از : التوحيد ، صدوق ، ص ۴۲۸ ـ ۴۵۷ و عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ص ۱۰۰۸۷ و الاحتجاج ، طبرسى ، ص ۲۲۶ ـ ۲۳۳) .

  • نام منبع :
    مناظره و گفتگو در اسلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 103267
صفحه از 182
پرینت  ارسال به