145
مناظره و گفتگو در اسلام

و آنها ميخ هاى زمين اويند ، وحدت و يكپارچگى جامعه وابسته به رهبرى آنهاست ، در علم خدا پاك و ستوده اند، و پيش از آفرينش، آنها را برگزيده ، در حالى كه شبح هايى در طرف راست عرش بودند . ۱

قتاده ، پس از تمام شدن سخنان امام ، مدّتى طولانى سكوت كرد و سپس گفت : به خدا سوگند ، من در برابر فقهاى بزرگ و حتى دانشمندان بزرگى مانند ابن عباس نشسته ام؛ ولى در هيچ مجلسى مانند اين مجلس احساس اضطراب نكرده ام .

۰.امام عليه السلام :مى دانى كجايى و در برابر كه ؟ اكنون تو در برابر خانه هايى هستى كه خداوند فرمان داده آنها را گرامى بدارند و هر بامداد و پسين ، در آنها ياد او كنند . ۲

قتاده : به خدا راست گفتى. خدا مرا فداى تو كند! به خدا سوگند ، مقصود از آن خانه ها [ كه در آيه ذكر شده ، ]ساختمان هاى معمولى اى كه از سنگ و گل بنا مى شوند ، نيست. خوردن پنير به عقيده شما از نظر شرعى چطور است ؟

۰.امام عليه السلاملبخندى زد و فرمود : مسائل مشكلى را كه براى پرسش

1.امام با اين سخنان ، مسئوليت هاى بزرگى را كه در آن زمان تاريك ، متوجّه اين دانشمند خودفروخته بوده است ، بازگو مى نمايد تا آشكار شود كه وى چگونه حقيقت را به بهاى ناچيزى مى فروشد و به جاى معرفى كردن رهبر واقعى منتخب خدا، با چهره مذهبى خود، مردم را به سوى دستگاه جنايتكار بنى اميّه متمايل مى سازد.

2.اشاره است به : «فى بيوتٍ أَذِنَ اللّه ُ أن تُرفَعَ و يُذكَرَ فيها اسمُه يُسبِّحُ لَهُ فيها بِالغُدُوِّ والاصال» (نور ، آيه ۳۶) .


مناظره و گفتگو در اسلام
144

آن سؤال ها را دارى ؟
گفت : آرى .
گفتم : در اين صورت ، ديگر چه نيازى به او دارى ؟
گفت : شما مردم كوفه آدم هاى پرحرفى هستيد. خواهشمندم هر وقت او را ديدى ، مرا خبر كن .
در حال گفتن اين سخن بود كه امام در ميان جمعى از مردم خراسان و ديگران ، وارد مسجد شد. امام نشست و مردم اطرافش را گرفتند و مسائل مربوط به حج را از او مى پرسيدند .
آن مرد نيز به آنها پيوست و در آن حلقه نزديك امام نشست .
من نزديك تر رفتم تا بهتر گفتگوى آنها را بشنوم. پس از اين كه امام پاسخ مسائل آن جمعيت را فرمود و آنها رفتند، امام عليه السلام نگاهى به مرد تازه وارد كرد و فرمود : شما كه هستيد ؟
مرد : نام من قتاده فرزند دعامه است ۱ و اهل بصره ام .

۰.امام عليه السلام :فقيه بصره ، تو هستى ؟

قتاده : آرى .

۰.امام عليه السلام :واى بر تو ، اى دانشمند گمراه، و آگاه بى مسئوليت! خداوند كسانى را آفريده و آنها را حجّت بر آفريده هاى خود قرار داده

1.از فقها و دانشمندان بزرگ زمان بنى اميّه ، كه با حكومت وقت ، روابط نيكو داشت. از ابن عبيده نقل شده كه روزى نمى شد كه سوارى از طرف بنى اميّه درب خانه قتاده نبينم .

  • نام منبع :
    مناظره و گفتگو در اسلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 111314
صفحه از 182
پرینت  ارسال به