ارزش قائل نيست؛ هر كس را كه شايستگى واقعى داشته باشد ، رهبر جامعه قرار مى دهد .
و اما خواسته هايى كه به عنوان سند نبوّت از من تقاضا كردى، اين خواسته ها چند نوع است :
نوع اوّل . امورى كه بر فرض هم كه انجام دهم ، دليل نبوّت من نمى شود. و پيامبر خدا نمى تواند نادانىِ مردم را غنيمت بشمرد و رسالت خود را با ادلّه اى ثابت كند كه واقعاً دلالتى ندارند .
نوع دوم . امورى كه موجب نابودى توست. و دليل آوردن، براى گرايش به مذهب است، نه براى نابود كردن مردم .
نوع سوم . امورى كه ثابت مى كند تو آدم لجبازى هستى كه به هيچ وجه حاضر نيستى حقيقت را بپذيرى، و كسى كه به اين بيمارى مبتلا باشد، داروى آن : بلايى آسمانى، يا دوزخ و يا شمشير دوستان خداست .
اما مطلب اوّل را كه به عنوان سند نبوّت از من خواستى (جارى ساختن چشمه ) ، از سؤالت پيداست كه دليل ارتباط انسان با خدا را نمى دانى. گيرم كه من چنين كارى كردم، آيا اين دليل نبوّت من است ؟
عبداللّه : نه .
۰.پيامبر صلى الله عليه و آله :خود تو، در طائف باغ هايى دارى. آيا قسمتى از اين باغ ها پيش از اين كه به اين صورت درآيد ، زمين هايى سخت و ناهموار و بى آب نبود كه با فعاليت هاى تو هموار شد و چشمه هاى