101
سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)

از اين رو، بايد با تأكيد ، اين حقيقت را باز گوييم كه وقتى گفته مى شود كه مردم، على عليه السلام را تنها گذاشتند، يعنى خواص، نخبگان و رؤساى قبايل جامعه اسلامى، او را وا گذاشتند. اين واقعيت تلخ، در مردم عراق و بويژه كوفيان، نمود روشن ترى دارد.
اكنون و پس از بيان آنچه كه چونان درآمدى بر اين بحث آمد، به بررسى علل تنها ماندن على عليه السلام ، بر اساس سخنان و كلام خود مولا مى پردازيم.

تنهايى على از زبان خود او

پيش تر گفتيم كه تاريخ، گواه صادق اين مدّعاست كه ايّام كوتاه حكومت على عليه السلام ، جلوه زيباترين چهره حكومتِ استوار بر ارزش هاى انسانى بوده است. شيوه حكومت او نه تنها براى انسان هاى معتقد به ارزش هاى انسانى اسلام ، جاذبه آفرين بود، كه انسان هاى بى اعتماد به اين ارزش ها نيز مجذوب آن بودند و گاه از اينكه آن شُكوه و جاذبه را بر زبان آورند، تن نمى زدند. بدين سان، فاصله گرفتن مردم را نبايد در نااستوارى شيوه حكومتى امام على عليه السلام جستجو كرد؛ بلكه بايد علل و عوامل آن را كاويد كه بى گمان، زمينه ها و اسباب و دلايلى ديگر دارد.
على عليه السلام ، خود به گونه اى روشن و به بهترين وجه، از رويگردانى مردم از حكومتش سخن گفته است و چرايى و چگونگى رويكرد آغازين، و رويگردانى واپسين آنان را به خويش ، ضمن خطابه ها و پاسخ گويى به پرسش ها بيان كرده است.
اكنون بر آنيم كه زمينه ها، دلايل و علل رويگردانى مردم و تنهايى على عليه السلام را بررسى كنيم:

1 . تضادّ خواست ها

نخستين دليل فاصله گرفتن مردم از امام على عليه السلام ، تفاوت بنيادين دو گونه نگاه به حكومت بود. به واقع، اين دو نگاه، تضادّى اصولى در انگيزه ها و هدف ها داشت.


سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)
100

2 . نقش مردم كوفه در حكومت على

در جغرافياى سياسى صدر اسلام، سرزمين عراق، نقش پل ارتباطى بين شرق وغرب اسلامى را بازى مى كرد و از جمله مراكز تأمين نيروى نظامى براى قدرت مركزى بود و در عراق، كوفه از جايگاهى ويژه ونقشى حسّاس تر برخوردار بود .
كوفه به سال هفدهم هجرى، براى استقرار سپاهيانْ ساخته شد و سامان دهندگان آن، با هدف ايجاد اردوگاهى بزرگ براى سپاهيان، آن را بنياد نهادند. بدين سان، روشن است كه كوفه، مركز نظاميان بود؛ يعنى كسانى كه انديشه اى جز نبرد نداشتند و در نتيجه، در انديشه فتح و گشودن مرزها و دست يافتن به غنيمت ها و. . . بودند.
مردمانى كه در كوفه گِرد آمده بودند، از مدينه ـ كه بيشترينِ صحابيان، در آن ديار بودند ـ ، به دور بودند. رفت و آمد اصحاب نيز بدان جا اندك بود. سياست عمر بر اين بود كه صحابيان، از مدينه خارج نگردند. ۱ از اين رو، كوفيان به لحاظ آگاهى هاى لازم از شريعت و آموزه هاى دينى، در سطحى پايين قرار داشتند.
عمر، صريحاً از صحابيانى كه آهنگ ورود به كوفه را داشته اند، خواسته بود كه به آنان، حديث ياد ندهند و انس آنان را با قرآن، به هم نزنند. ۲ انس و آميختگى كوفيان با قرآن، در حدّ قرائت بود ونه فراتر از آن. اين نكته را از كلام خليفه نيز مى توان يافت. چنين شد كه كسانى در كوفه با عنوان «قُرّاء» به هم آمدند كه بعدها هسته اوّليه خوارج را تشكيل دادند.
نكته اى كه بسى جاى تأكيد و تأمّل دارد، بافت قبيله اى موجود در كوفه و حاكميت خوى قبيله گرايى و چيرگى فرهنگ و معيارهاى زندگانى قبيله اى بر رفتارها و مُناسبات آنهاست. در اين فرهنگ، رئيس قبيله، نقش آفرين حركت ها و تلاش هاست و ديگر افراد، پيروانى بى اختيار و دنباله روانى بدون موضع اند.

1.المستدرك على الصحيحين : ۱ / ۱۹۳ / ۳۷۴ .

2.كنز العمّال : ۱ / ۲۹۲ / ۲۹۴۷۹ .

  • نام منبع :
    سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزی، مهدي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    سوّم
تعداد بازدید : 55833
صفحه از 435
پرینت  ارسال به