129
سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)

و اسامه گفت:
أنت أعز الخلق عليّ، ولكني عاهدت اللّه أن لا أُقاتل أهل «لا اله إلا اللّه » . 1
تو گرامى ترين فرد در نزد منى ؛ وليكن با خداوند عهد كرده ام كه با اهل «لا اله الا اللّه » نجنگم .
و عبد اللّه بن عمر گفت:
لست أعرف فى هذا الحرب شيئا ، أسألك ألا تحملنى على ما لا أعرف . 2
من از اين گونه جنگ ، آگاهى ندارم و از تو مى خواهم مرا بر آنچه بِدان آگاه نيستم ، وا مدارى .
آمادگى ذهنى مردم براى پذيرش شبهه ناروا بودن نبرد با اهل قبله از يك سو، و شبهه افكنى هاى مخالفان برنامه هاى اصلاحى امام عليه السلام و بويژه شبكه تبليغاتى معاويه از سوى ديگر ، سازماندهى و بسيج نيروها را با مشكل جدّى روبه رو كرده بود. از اين رو، غالبا امام عليه السلام ناچار مى شد شخصا وارد عمل شود و مردم را توجيه كند و زمينه ها و عوامل و چگونگى موضعگيرى هايش را بازگويد. امام عليه السلام در آغاز آشكار شدن فتنه ها و ناچار شدن براى جنگ با فتنه آفرينان فرمود:
وقَد فُتِحَ بابُ الحَربِ بَينَكُم وبَينَ أهلِ القِبلَةِ ، ولا يَحمِلُ هذَا العِلمَ إلاّ أهلُ البَصَرِ وَالصَّبرِ وَالعِلمِ بِمَواضِعِ الحَقِّ ، فَامضوا لِما تُؤمَرونَ بِهِ ، وقِفوا عِندَ ما تُنهَونَ عَنهُ ولا تَعجَلو في أمرٍ حَتّى تَتَبَيَّنوا ، فَإِنَّ لَنا مَعَ كُلِّ أمرٍ تُنكِرونَهُ غِيَرا . 3 درِ نبرد ميان شما و اهل قبله گشوده شد ، و اين عَلَم را برندارد ، مگر آن كه بينا و شكيبا و آگاه به جايگاه حق است . پس بدانچه شما را فرمان داده اند ، روى آريد و از آنچه شما را بازداشته اند ، دست بداريد و تا چيزى را آشكارا

1.بنگريد به : ص ۱۶۸ (ح ۴۴) .

2.نهج البلاغة : خطبه ۱۷۳ .


سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)
128

رفت: جنگ داخلى و نبرد با اهل قبله. جنگ هاى پيش از آن، يكسر با كافران بود و نبرد با كافران، بدون شبهه و ابهام بود؛ امّا جنگ هاى روزگار حكومت على عليه السلام كه در جهت خاموش ساختن فتنه ها و در راه اصلاح و بازگرداندن جامعه اسلامى به سيره و سنّت نبوى بدانها تن داده بود، جنگ با اهل قبله بود؛ جنگ با كسانى كه عنوان مسلمانى داشتند و گاه در پرونده سياسى ـ اجتماعى آنها نقطه هاى درخشان فراوانى نيز يافت مى شد.
چنين بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله ـ كه در آينه زمان، اين حوادث را مى ديد و چگونگى آنها را پيش بينى كرده بود ـ ، از يك سو اين نبردها را قتالِ بر مبناى تأويل قرآن مى دانست و از سوى ديگر، بر دشوارى آنها تأكيد كرده بود. ۱
جنگ با اهل قبله، براى تنگ انديشان، دغدغه ايمانى ايجاد مى كرد. آنان به درستى نمى توانستند تصميم بگيرند و از اين رو، از همراهى باز مى ايستادند. هوشياران سياستمدارى هم كه به گونه اى با امام عليه السلام مشكل داشتند، هم تن زدن خود را بدين سان توجيه مى كردند و هم براى عموم، شبهه افكنى مى كردند. چنين بود كه از همان آغاز، چهره هاى به ظاهر موجّهى مانند: سعد بن ابى وقاص، اُسامة بن زيد و عبد اللّه بن عمر، از همراهى با على عليه السلام تن زدند و چون امام عليه السلام دليل همراهى نكردن آنها را پرسيد، سعد بن ابى وقّاص گفت:
إنّى أكره الخروج فى هذا الحرب لئلاّ أصيب مؤمنا فإن أعطيتني سيفا يعرف المؤمن من الكافر قاتلت معك . ۲
به درستى كه خوش نمى دارم براى اين نبرد ، بيرون روم ، كه مبادا مؤمنى را بكشم . اگر به من شمشيرى دهى كه مؤمن را از كافر بازشناسد ، به همراه تو خواهم جنگيد !

1.بنگريد به: دانش نامه امير المؤمنين : ج ۵ ، ص ۲۵ (خبر دادن پيامبر از فتنه هاى پس از خود).

2.بنگريد به: ص ۱۶۸ (ح ۴۴) .

  • نام منبع :
    سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزی، مهدي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    سوّم
تعداد بازدید : 55824
صفحه از 435
پرینت  ارسال به