شكم هاشان از روزه، لاغر و لب هاشان از دعا، خشك بود. از شب زنده دارى، رنگشان زرد و بر رخسارشان ، گَرد خشوعْ [ آشكار] بود . اينان اند برادران من كه رفته اند . پس سزاست كه تشنه ديدارشان باشيم و بر جدايى شان ، انگشت بر دهان گيريم . ۱
و در فرجام سخنِ سرشار از دردگذارى اى كه در واپسين روزهاى حيات خود ايراد كرد، فرمود:
كجايند برادران من كه راه حق پيمودند و بر حقيقتْ [از دنيا] رفتند؟ كجاست عمّار؟ كجاست پسر تَيَّهان؟ ۲ و كجاست ذوالشهادتين؟ ۳ و كجايند همانندان ايشان از برادرانشان كه با يكديگر ، پيمان مرگ بستند و سرهايشان به فاجران هديه شد؟ ۴
اين نكته را نيز بيفزاييم كه بخشى از همراهان و سپاهيان امام على عليه السلام خوارج بودند كه آنان نيز پس از جريان صِفّين، در مقابل امام عليه السلام ايستادند ؛ برخى شان در نهروان، كشته شدند و برخى نيز خانه نشين شده بودند. بدين سان، على عليه السلام تنها بود، تنهاىِ تنها، بدون ياران رزم آور، سخنورانى حماسه آفرين، و حماسه سازانى خِردورز و نستوه ... .
6 . اوج قدرت رهبرى در اوج تنهايى
اكنون و در پايان اين تحليل گذرا، سزاوار است به نكته اى بس مهم و ارجمند در سياست علوى و شيوه پيشوايى امير مؤمنان بپردازيم. نديده ام كه كسى بدين نكته
1.نهج البلاغة : خطبه ۱۲۱ .
2.مالك بن تَيَّهان انصارى از صحابيان بدر كه در صفّين شهيد شد .
3.خُزَيمة بن ثابت انصارى كه در بدر و جنگ هاى ديگر شركت داشت و در صفّين ، به شهادت رسيد و پيامبر صلى الله عليه و آله گواهى او را برابر گواهى دو تن دانست .
4.بنگريد به : دانش نامه امير المؤمنين : ج ۷ ، ص ۱۶۷ (آخرين خطبه امام).