155
سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)

نسبت دادن «فال بد زدن» به امام

براساس آنچه گذشت ، طلحه ، نخستين كسى بود كه با على عليه السلام بيعت كرد . دست طلحه ، ناقص بود . از اين روى ، فال بد زدند كه اين بيعت ، دوام نخواهد داشت . در اين كه تفأّلِ بد را چه كسى بر زبان ها انداخت ، منابع ، يكْ داستان نيستند . برخى آن را به شخصى به نام حبيب بن ذؤيب نسبت داده اند و بعضى آورده اند كه مردى از بنى اسد ، فال بد زد و گفت :
أوَّلُ مَن بَدَأَ بِالبَيعَةِ يَدٌ شَلاّءُ . لايَتِمُّ هذَا الأَمرُ ؛
نخستين كسى كه بيعت را آغاز كرد ، دستى ناقص است . اين كار ، به سامان نرسد .
امّا رواياتى هم اين «تطيّر» را به امام على عليه السلام نسبت داده و نوشته اند كه آن بزرگوار ، به هنگام بيعت او فرمود :
ما أخلَقَها أن تَنكُثَ !
چه قدر سزاوار است كه [ اين بيعت] شكسته شود !
امّا به نظر مى رسد كه اين نسبت ، استوار نباشد و بر نااستوارى آن ، به عقل و نقل مى توان استناد كرد .
بى گمانْ عقل ، در هنگامه اى آن چنان ، كه مردمانْ يكسر بر پيمانى گرد آمده اند ، تفأّل به ناكامى را روا نمى دارد و از اين روى ، هيچ خردمندى چنين نمى كند . چگونه على عليه السلام ، آن خردمند بى بديل، در نخستين روز بيعت ، در ميان مردمْ نقضِ بيعت يكى از برجسته ترين چهره هاى سياسى را مطرح مى سازد، آن هم با استناد به تطيّر و تفأّل؟!
اين گونه سخن راندن ، از يك سو جوّ شايعه را براى سست كردن پايه هاى حكومت ، دامن مى زند و از سوى ديگر ، نوعى ترغيب براى شكستن پيمان است و بى گمان ، افترايى است بر امام .
به علاوه ، در روايات فراوانى ، تطيّر ، ناپسند تلقّى شده است و مردم ، از تطيّر


سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)
154

۲۲.العقد الفريد:هنگامى كه عثمان بن عفّان كشته شد ، مردم شتابان به سوى على بن ابى طالب عليه السلام آمدند و جمعيّت ، براى بيعتْ گِرد او اجتماع كردند . سپس على عليه السلام فرمود : «اين امر ، به دست شما نيست ؛ بلكه حقّ بَدريان است كه بيعت كنند» . آن گاه فرمود : «طلحه و زبير و سعد كجايند؟» . پس آنان آمدند و بيعت كردند و سپس مهاجران و انصار و ديگر مردمان ، بيعت كردند . اين واقعه ، در روز جمعه سيزدهم ذى حجّه سال سى و پنجم اتّفاق افتاد .
نخستين كسى كه بيعت كرد ، طلحه بود . انگشتان [ دست] وى معلول بود . على عليه السلام ، آن را به فال بد گرفت و فرمود : «چه قدر شايسته است كه اين بيعت ، شكسته شود!» . ۱

۲۳.المناقب ـ به نقل از سعيدبن مسيّب ـ :على عليه السلام بيرون رفت و وارد خانه اش شد . مردم ، با شتاب ، به سوى وى آمدند و صحابيان پيامبر خدا شعار مى دادند كه : «على ، اميرمؤمنان است» ، تا آن كه به خانه وى وارد شدند و گفتند : با تو بيعت مى كنيم. دستت را دراز كن . چاره اى از زمامدار نيست .
آن گاه على عليه السلام فرمود : «اين ، در اختيار شما نيست . اين ، حقّ بدريان است . هر آن كس كه اهل بدر بدو راضى شوند ، خليفه خواهد بود» . كسى از بدريان نماند ، جز آن كه نزد على عليه السلام آمد . آن گاه گفتند : ما كسى را جز تو سزاوارتر بر امرِ حكومت نمى دانيم . دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنيم .
سپس على عليه السلام فرمود : «طلحه و زبير كجايند؟». نخستين كسى كه بيعت كرد ، طلحه بود كه با دستْ بيعت نمود . انگشتان [ دست] طلحه ، معلول بود . على عليه السلام آن را به فالِ بد گرفت و فرمود : «چه قدر سزاوار است كه اين بيعت ، شكسته شود!» . سپس زبير ، سعد و ياران پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت كردند . ۲

1.العقد الفريد : ۳ / ۳۱۱ .

2.المناقب : ۴۹ / ۱۱ ، اُسد الغابة : ۴ / ۱۰۷ / ۳۷۸۹ ، كشف الغمّة : ۱ / ۷۸ .

  • نام منبع :
    سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزی، مهدي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    سوّم
تعداد بازدید : 56591
صفحه از 435
پرینت  ارسال به