93
سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)

با دشوارى هاى جدّى روبه رو كرد. اكنون پيش از هر چيز، سخن ابن ابى الحديد را بياوريم كه مى گويد:
وَاعلَم أنَّ قَوماً مِمَّن لَم يَعرِف حَقيقَةَ فَضلِ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام زَعَموا أنَّ عُمَرَ كانَ أسوَسَ مِنهُ ، وإن كانَ هُوَ أعلَمَ مِن عُمَرَ . ۱
بدان، گروهى از كسانى كه برترى اميرمؤمنان را نمى شناسند، عمر را سياستمدارتر از او مى پندارند، گرچه او را داناتر از عمر دانسته اند .
سپس ابن ابى الحديد مى افزايد:
ابو على سينا در كتاب الشفاء، بدين امر تصريح كرده و استاد ما نيز بدين سخن، تمايل داشت و در كتاب الغرر بدان پرداخت. همچنين دشمنان و مخالفانش گمان برده اند كه معاويه از او سياستمدارتر و تدبيرش درست تر بود. ۲
آنچه در اين جا براى پرهيز از طولانى شدن مطلب مى آيد، پاسخى كلّى است به همه انتقادهايى كه به سياست هاى حضرت على عليه السلام وارد مى شود و پاسخ هاى تفصيلى، در جاى مناسب هر پرسش، ارائه خواهد شد.
مهم ترين نكته در پاسخ به اين موضوع، تأكيد بر نوع نگاه به سياست و حكومت است. اگر سياست را ابزار حكومت بر دل ها بدانيم، و يا سياست را حكومت بر اساس حقوق مردم و نيازهاى واقعى جامعه تفسير كنيم و با اين نگاه به مواضع على عليه السلام بنگريم، خواهيم يافت كه على عليه السلام ، بزرگ ترين سياستمدارِ تاريخ پس از پيامبر خداست؛ امّا اگر سياست و سياستمدارى را ابزارى براى رسيدن به قدرت و زورمدارى و سلطه جويى بدانيم و يا آن را بهره كشى از مردم و تسلّط استثمارى بر

1.شرح نهج البلاغة : ۱۰ / ۲۱۲ .


سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)
92

به عنوان ابزار حكومت، بر مبناى حقوق انسانى و برآوردن نيازهاى واقعى انسان، قبول كرده بود.
اگر از اين زاويه بنگريم و با اين ملاكْ حكومت و حاكميت او را ارزيابى كنيم، خواهيم ديد كه آنچه امامْ بدان دست يازيده، دقيقا در جهت اهداف بلند او، و استوار و به سامان بوده است.
اما كسانى كه از اين زاويه نگاه نمى كنند، موضع امام را در شوراى شش نفرى عمر براى تعيين خليفه نمى پذيرند و تأكيد بر عزل معاويه را در آغاز حكومت و در هنگامه اى كه هنوز پايه هاى حاكميت او استوار نشده بود، از شيوه هاى سياستمدارانه، به دور مى دانند و مى گويند كه على عليه السلام ، رزم آورى دلير و بى باك بود؛ امّا سياستمدارى حكومتگر، نه!
مى گويند اگر على عليه السلام ، مرد سياست بود، چرا هنگامى كه عبدالرحمان در شوراى شش نفرى كه عمر براى تعيين خليفه پس از خود تشكيل داده بود، به او پيشنهاد كرد كه با وى بيعت كند، مشروط به آن كه به سيره ابوبكر و عمر عمل كند، شرط او را نپذيرفت؟! سياستمدارانه آن بود كه مى پذيرفت و پس از استوار سازى پايه هاىِ حكومت، به شيوه خودْ عمل مى كرد و به راه خود مى رفت. مگر عثمان كه شرط را پذيرفت، به شيوه آنها رفت؟!
اگر امام با سياستْ عمل مى كرد، نبايد در آغاز حكومت، با عناصر مخالف، بويژه طلحه و زبير كه چهره هاى موجّهى بودند، و معاويه كه در شامْ سلطه و نفوذ داشت، بدان سان برخورد مى كرد. بايد موقّتا مى ساخت و خواسته هاى آنان را تأمين كرد و پس از استقرار حكومت، به قلع و قمع آنان مى پرداخت. اين گونه موضع گيرى ها و برخوردهاى سؤال انگيز، در زندگى سياسى على عليه السلام ، كم نيست. پافشارى امام بر ارزش هاى اخلاقى و اسلامى، در استوارى قدرت و سلطه وى، مشكل آفريد و او را

  • نام منبع :
    سياست‌نامه امام علي (علیه السلام)
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزی، مهدي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    سوّم
تعداد بازدید : 56600
صفحه از 435
پرینت  ارسال به