113
روح و ريحان ج1

و مردمان در زمان احتياج رجوع به ايشان نمايند ، و آن حافظ وجود شخصى از عترت نبويّه و آل اطهار است ، پس چنانكه صلوات بر رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله لازم است بر آل وى كه راهنما و نگاهبان دين است لازم و واجب است .
و نعم ما قيل :


بِآلِ مُحَمَّدٍ عُرِفَ الصَّوابُوفى اَبْياتِهِم نَزَلَ الكِتابُ
وَهُمْ حُجَجُ الإله عَلىَ البَرايابِهِمْ وَبِجَّدِهِمْ لا يُسْتَرابُ۱
. . الى آخره .
و اگر داعى بخواهد شرحى از مفاخر و مآثر بنى فاطمه بنويسد كتابى مدوّن مى‏شود ، و قدرى در ذيل همين رضوان از خصايص ايشان بخوان و بگو : «بِأَبى اَنْتُمْ واُمّى طِبتُمْ وَطابَتِ الاَْرْضُ الّتى فيْها دُفِنْتُمْ وَفُزْتُم فَوْزاً عَظيماً» ۲ ، «اَنْتُمْ بَنوُ عَبْدالْمُطّلِبِ ما عاداكُمْ بَيْتٌ اِلاّ وَقَدْ خَرَبَ ، وما عاواكُمْ كَلْبٌ اِلاّ وَقَدْ جَرَبَ» ۳ .

1.از اشعار ناشى است كه ابن شهر آشوب در مناقب ۳/۳۹۸ ـ ۳۹۴ آنرا نقل كرده و تتمه آن چنين است : بقية ذى العلى وفروع اصلبحسن بيانهم وضح الخطاب وانوار ترى فى كل عصرلارشاد الورى منها شهاب ذرارى احمد وبنى علىخليفته وهم لبّ لباب إذا ما اعوز الطلاب علمولم يوجد فعندهم يصاب تناهوا فى نهاية كل مجدفطهر خلقهم وزكوا وطابوا وحبهم صراط مستقيمولكن فى مسالكه عقاب بدين مضامين نيز ابياتى در خلاصة عبقات الانوار ۴/۲۰۲ آورده كه عمرو عاص در حضور معاويه خواند . همچنين رجوع كنيد به : الانوار البهية شيخ عباس قمى : ۷۲ ، مرحوم امينى نيز در الغدير ۴/۲۴ ـ ۲۶ از شعراى قرن چهارم هجرى ناشى صغير ( ۲۷۱ ـ ۳۶۵ ) ذكر كرده و سپس اين اشعار را نيز از وى نقل كرده است .

2.در اصل فقره‏اى از زيارت شهداى كربلاست كه شيخ طوسى در مصباح المتهجد : ۷۲۳ و ابن طاوس در اقبال الاعمال /۶۶ نقل كرده‏اند .

3.اصل روايت نبوى چنين است : «نحن بنو عبدالمطلب ما عادانا بيت الا وقد خرب ، وما عادانا ( أو عاوانا ) كلب الا وقد جرب ، ومن لم يصدق فليجرّب» . نگاه كنيد به : بحار الانوار ۱۰۷/۳۱ ح ۵ .


روح و ريحان ج1
112

مى‏داشت ، پس واجب است بر تمام امّت متابعت آن بزرگوار را نمايند به آيه «فَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون» ۱ و آيه « فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ »۲ و آيه « قُلْ إِن كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّه‏َ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللّه‏ُ »۳ و آيه « لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللّه‏ِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »۴ .
سوّم : دعاء به آل محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله منصب عظيمى است كه در خاتمه تشهّد در نماز قرار داده و شرط قبول نماز بدان مقرر فرموده كه : «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً
وَآلَ مُحَمَّدٍ» ، و اين تعظيم در حقّ غير آل نيست ، پس دوستى آل رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهواجب است ۵ .

گفتار سلطان محمد خدابنده با واعظ

معروف است : سلطان محمد خدابنده ملقّب به الجايتو ـ يعنى فرخنده ـ در جامع سُلطانيه روزى در مجلس وعظ نشسته بود . واعظى در فضيلت صلوات كلماتى مى‏گفت ، سلطان پرسيد : چرا آل هيچ يك از انبياء را ذكر نمى‏نمايند بعد از ذكر اسامى ايشان ، امّا آل حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را بايد ذكر كرد ؟ آن واعظ نتوانست جوابى وافى گويد . سلطان فرمود : چون دشمنان دين ، حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را ابتر خواندند خداوند سبحان براى اين نسبت ايشان را منقطع النّسل نمود ، بلكه بقاياى ايشان را منقرض كرد ليكن آل حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يوماً فيوماً در كثرت و زيادتند .
وجه ديگر آن است : ملل و مذاهب ديگر منسوخ شدند امّا اين مذهب را نسخ و زوالى نيست ، پس اين مذهب را حافظ و نگاهبانى لازم بود كه مطّلع از كليّات و جزئيّات باشد

1.همانطور كه در صفحات پيشين اشاره كرديم اين فقره آيه نيست .

2.نور : ۶۳ .

3.آل عمران : ۳۱ .

4.احزاب : ۲۱ .

5.بنا بر نقل كتاب الامامة والحكومة ، محمد حسين انصارى : ۹۱ ـ فخر رازى در مفاتيح الغيب نيز به وجه سوم تصريح كرده است .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166772
صفحه از 433
پرینت  ارسال به