مانند سائرين در دركات سجّين در صورتى كه گناهكار باشيد معذّب و معاقب مىشويد .
والاِّ فُزْتُمُ الْسِّيادَةَ وَالْأَصالَةَ بِاَسْرِها ، و اگر نه علماء اين امت كه بالنّسبة به شماها رعيّتاند به جهت نسبت روحانى مقدّمند چنانكه ابوالفتح مُوصلى كه پدرش غلام رومى بوده گفته است :
فَاِنْ اَصْبَحُ بِلا نَسَبٍفَعِلْمى فىِ الْوَرى نَسَبى۱
اگر من نسب ندارم علم من نسب من است .
و ايضاً گفته شده است :
اِنَّ الفَتى مَنْ يَقُولُ ها اَنا ذالَيْسَ الفَتى مَنْ يَقُولُ كانَ اَبى۲
پس به طريق قطع و يقين نسبت معنويّه روحانيّه از نسبت صُورى اشرف است چنانكه روح از جسد الطف .
پس بپرهيزيد و بترسيد از اينكه اسامى شريفه شما را از جريده ذوى القربى و آل و اهل البيت محو نمايند و بفرمايند : شما اقارب و اولاد پيغمبر صلىاللهعليهوآله نيستيد !
***
1.خطيب بغدادى در تاريخ بغداد ۱۱/۳۱ شعر را به عثمان بن جنى نسبت داده كه وى همان ابوالفتح موصلى نحوى لغوى صاحب «سر صناعة الاعراب» و جز آن مىباشد . همچنين رجوع شود به : البداية والنهاية ۱۱/۳۷۹ .
2.ابن كثير در البداية والنهاية ۱۱/۱۱۷ اين بيت را بدون انتساب به شعرى با عنوان «قال آخر» بيان كرده ، و بيت پيشين آنرا چنين نگاشته : حسبى فخار وشيمتى ادبىولست من هاشم ولا العرب
محدث قمى نيز شعر بالا را بدون انتساب در الكنى والالقاب ۱/۲۷۹ مذكور داشته و سپس مىگويد : وقال الفارسى :
جائى كه بزرگ بايدت بودفرزندى كس نداردت سود چون شير به خود سپه شكن باشفرزند خصال خويشتن باش