121
روح و ريحان ج1

و هر قدر امام زمان بعضى از سادات را كه معروف به «دعات» بودند و مردم را دعوت به امامت زيد بن علىّ بن الحسين( ع) مى‏كردند منع فرمود براى علمى كه به عواقب امور داشت التفاتى ننمودند و كشته شدند .
وبيايد اخبارى كه دلالت بر رقّت و ترحيم ائمّه طاهرين عليهم‏السلام بر سادات دُعات مقتولين و اندوه و تحسّرى كه بر قتل ايشان داشتند و مؤونه‏اى كه براى عيالشان مقرّر داشتند .
و يكى ديگر عمل و زهد و ورع و تقوى است كه از حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام در سرّ و علانيه كه كتمان اسرار و تقيّه از آثار آن است ، يعنى چه عالمى است كه حاوى علوم كثيره است ليكن اثرى در وى ندارد و عملى نمى‏كند اما حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام بر آنچه عالم بود عمل
كرد ، و به جهت عمل آن جناب اين همه آثار و انوار از مزار خيريّه‏اش ظاهر است .
پس ربط معنوى و قرب روحانى به نحوى كه حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام غير از نسبت سيادت كه به رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دارد سائرين از سادات ندارند .
بلكه مى‏گوئيم : معنى سيادت تصحيح اين نسبت است و اتّصال و ارتباط به آن بزرگوار معنىً .
علاوه از تمام آنها نشر احكام و تعليم علوم و تكميل نفوس و تنوير قلوبى است كه از شيعيان و مواليان رى فرمود كه بعثت انبياء و بندگان خاصّ خدا براى همين بود ، و چه بسيار از علماء كردارشان به اغراض نفسانيّه است و ارشادشان مرضىّ خدا و رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهو ائمّه طاهرين نيست ، امّا حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام كردار و گفتار ، افعال و اقوال وى ـ بر حسب احاديث صحيحه آتيه ـ مرضىّ خدا و رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمّه اطهار عليهم‏السلامبوده است ، و از حسن سعى آن سيّد جليل جهّال از ساكنين اين حدود به شاهراه هدايت رسيدند و از تيه ضلالت و گمراهى برآمدند ، و نتيجه علم و عمل و ميل خاطر حضرت پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هم همين است .


روح و ريحان ج1
120

ديگران افضل خواهد بود ، حتّى از علماء و كمّلين و اخيار و ابرار از امّت مرحومه ؛ از آنكه مناط علم و عمل است ، و چون كمال علم و عمل در او موجود شد چيزى كه علاوه دارد اين سيّد تصحيح نسبت كرده است و فرزند پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است ظاهراً و باطناً .
لهذا حضرت امامزاده عبدالعظيم بن عبداللّه‏ حسنى عليه‏السلام افضل و اكمل از تمام سادات و كافّه رعاياست و كسى به مقام او نمى‏رسد به جهات كثيره :
يكى از آنها علوم و اسرار و معارفى است كه از چند نفر از ائمّه هدى عليهم‏السلام به وى القاء و افاضه گرديده ، و معلوم است حضرت عبدالعظيم عليه‏السلاماستحقاق و استعداد آن علوم و اسرار را داشته است كه در خلوت مستفيض و بهره‏مند شد .
و يكى ديگر كتمان اسرار آن سيّد جليل الشّأن است از آنكه سائرين از سادات اين استطاعت را نداشتند و نمى‏توانستند كتمان مفاخر و مآثر و اسرار و آثار ايشان را بنمايند ، لهذا خونها و مالهاشان در معرض تلف شد به نحوى كه ذكر مى‏شود .
و يكى ديگر تقيّه از خلفاء جور بود كه به فرمايش ائمّه هدى عليهم‏السلام و مذهب ايشان بايد متحمّل تألمّات ۱ بشوند ، و حضرت عبدالعظيم عليه‏السلامكمال تقيّه را فرمود ، و مانند سائرين از سادات از زيديّه و غيرهم خروج به سيف ننمود ، چنانكه بعضى از امامان به حكمتهائى كه مى‏دانستند هجرت از وطن كردند ، و انواع ظلم ظالمين را متحمّل شدند ، حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام نيز تحمّل كرده به امر و فرمان امامان از مولد و مسكن خود هجرت فرمود و اتّقاء نفوس زكيّه و دماء سادات و دوستان ايشان را كرد ، و مردم را به تقيّه امر مى‏فرمود و تحذير و تخويف از خروج به سيف مى‏كرد .
پس آن بزرگوار توسّل به ائمّه طاهرين و تشبّث به حبل المتين و كتاب مبين نمود .
و جهت كلّى اولويّت و افضليّت حضرت عبدالعظيم در آن زمان كه زمان خوف و تقيّه بود بر سادات ديگر از بنى الحسن و اظهار مرحمت امام عليه‏السلام به وى قبول تقيّه و كتمان سرّ و تأسىّ به ايشان بوده است .

1.در چاپ سنگى : تأمّلات .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 172785
صفحه از 433
پرینت  ارسال به