125
روح و ريحان ج1

كرده ، خوب است وى را جزاء دهيد به قدر مقدور .
پس بنى‏هاشم از دنانير و دراهم مى‏ريختند به جامه عبداللّه‏ حتّى زنهاى هاشميّات حُلى و حلل زر و زيور خودشان را مى‏دادند تا قريب به صد هزار درهم شد ، آنگاه به نزد كميت آمد و فرمود : ماها بنى‏هاشم در دولت دشمنان هستيم و حالت ما بر مغلوبيّت و مظلوميّت است و اين اموال قليله كه از رجال و نساء هاشميين و هاشميات است جمع نموده‏ايم از آن در حوائج دنيويّه‏ات استعانت جوى .
كميت عرض كرد : بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى ! بسيار مرحمت فرموديد ولكن مدح من براى دنيا نبوده است قيمتى در عوض اين خدمت نمى‏خواهم ، هر يك از دينار و درهم و حلل نفسيه را به اهلش برسانيد .
پس به هر حيله‏اى عبداللّه‏ سعى كرد كميت قبول ننمود ، عبداللّه‏ فرمود : حال كه اباء كردى
از قبول كردن مبادا بعد از اين بگوئى قصيده‏اى كه در آن تعصب كرده باشى و مبادا فتنه‏اى حادث شود . آنگاه قصيده ديگر در مدح ايشان گفت بسيار طولانى و فضائل بنى نزار را ذكر كرد و تعريض بر اهل يمن نمود ، و اوّل قصيده‏اش اين است :


اَلا حَيَّيتِ عَنّا يا مَديناوَهَلْ بَاْسٌ يَقُولُ سَلِّمينا۱
لَنا قَمَرُ السَّماءِ وَكُلُّ نَجمٍيُشْيرُ اِلَيْهِ اَيْدِى الْمُهْتَدينا
وَجَدْتُ اُمَّةً اِذْ سَمّى نَزاراً۲وَاَسْكَنَهُمْ بِمَكَّةَ قاطِبينا
لَنا جَعَلَ الْمَكارِمَ خالِصاتٍوَلِلنّاسِ القَفا وَلَنَا الجَبِينا
وَما ضُرِبَتْ هَجائنُ مِنْ نَزارٍفَوالِجُ مِن فُحُولِ الاَعْجَمينا
وَما حَمَلُوا الحَميْرَ عَلى عِتاقٍمُطَعّمَةٌ لِيَبْلغوا مُبْلَغينا
فَما وَجَدَتْ بَنى نَزارٍعَلائِلُ اَسْوَدَيْنِ وَاَحْمَرينا۳

1.در الغدير ۴/۱۸۸ : وهل ناس تقول مسلمينا .

2.شريف مرتضى در تنزيه الانبياء : ۱۱۴ اين مصرع را چنين ذكر كرده : رأيت اللّه‏ إذا سمى نزاراً . بنا بر آنچه در متن آمده وزن اشكال دارد .

3.شرح الاخبار قاضى نعمان ۲/۴ ، الصراط المستقيم ۱/۶۰ ، الغدير ۲/۱۸۸ و ۱۹۴ ، فقط بيت اول يا دو بيت را ذكر كرده‏اند . مرحوم امينى تصريح كرده كه اشعار ۳۰۰ بيت است . وزن مصراع اول از بيت اخير نيز خالى از اشكال نيست و ظاهراً كلمه‏اى جا افتاده است .


روح و ريحان ج1
124

سَهْمُكَ وَلا يَكْذِبُ قَوْلُكَ ، ثُمَّ مُرَّ فِيها وَأظْهِرْ وَكِدِ الْأعْدآءَ فَاَنْتَ ـ وَاللّه‏ِ ـ اَشْعَرُ مَنْ بَقِىَ .
چون فرزدق از اشعار كميت تحسين و تصديق نمود در مدينه خدمت اباجعفر امام محمّد باقر عليه‏السلام رسيد ، پس شبى خدمت آن بزرگوار شرفياب شد و قصيده ميميّه‏اش را كه بعضى از آن در باب مراثى «بحارالانوار» ۱ مذكور است خواند ، چون به اين بيت رسيد :


وَقَتيلٍ بِالطَّفِّ غُوْدِرَ مِنْهُمُبَيْنَ غَوْغا اُمَيَّةٍ۲وَطُغامِ
كه اشاره به شهادت جدّ بزرگوارش بود بسيار گريست و فرمود : اى كميت ! اگر مالى داشتم به تو عطا مى‏نمودم امّا از براى توست آنچه رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به حسّان بن ثابت فرمود : «لا
زِلْتَ ۳ مُؤيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ» بعد از آن به خدمت عبداللّه‏ بن حسن بن حسن بن على عليهم‏السلامرسيد و قصيده‏اش را خواند ، پس عبداللّه‏ فرمود : يا اَبا المُستَهِلّ ! مرا باغى است چهار هزار دينار خريده‏ام آن را به تو بخشيدم ، و اين است قباله آن ، و جمعى را شاهد گرفت بر اين عطا .
كميت گفت : بابى أنْتَ واُمّى ! اگر شعرى از براى غير شما بگويم براى مال دنياست امّا براى شما لِوَجْهِ اللّه‏ است و من اين باغ را نمى‏خواهم .
پس كميت آن قباله را گرفت و رفت به جهت الحاح و اصرارى كه عبداللّه‏ بن حسن فرمود ، بعد از چند روز ديگر آمد خدمت عبداللّه‏ با همان قباله و استدعا نمود كه استرداد كند آن باغ را . پس آن قباله را گذارد به حضور آن جناب ، نگرفت و رفت .
ليكن عبداللّه‏ بن معاوية بن عبداللّه‏ جعفر طيّار با چهار نفر از غلامانش رفتند به خانه‏هاى بنى‏هاشم و جامه‏اى هم با خود برداشتند و مى‏گفتند : كميت شما را مدح كرده است در زمانى كه مردم از اظهار فضايل شما ساكت و صامت‏اند و خونش را در اين راه بذل

1.بحار الانوار ۳۷/۱۵۰ ، نيز رجوع كنيد به : بحار ۲۱/۳۸۸ ، الخلاف شيخ طوسى ۱/۴۷۳ ، خصائص الائمة : ۴۲ ، شرح اصول كافى ملا صالح مازندرانى ۱۲/۲۸۶ .

2.در چاپ سنگى : أمة .

3.در بعضى نقلها : لا تزال .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 172763
صفحه از 433
پرینت  ارسال به