135
روح و ريحان ج1

ملخّص معنى اين آيه آن كه : خداوند بلند مى‏كند مؤمنين از شما را و كسانى كه به ايشان علم داده شده است .
«آيا خداوند رفعت را براى مؤمنين از علماء قرار داده است يا از براى خداوندان شرف و نسب ؟ ! و فرموده است : « هَلْ يَسْتَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ »۱ ، پس چرا منكر مى‏شويد رفعت اين مرد فقيه را ؟ و حال آن كه خداوند او را رفعت داده است براى آن كه فلان ناصبى را به حجت و برهانى كه خداوند به وى تعليم كرده الزام كرد » .
پس مردى از بنى عبّاس حاضر بود عرض كرد : يابن رسول اللّه‏ ! اين مرد را بر ما برگزيدى و نسب ما را پست كردى و اين شخص عامى را بر ما ترجيح دادى ، و در صدر اسلام افضل را در شرف ، مقدّم مى‏داشتند بر مادون .
آن بزرگوار عليه‏السلام فرمودند : «سبحان اللّه‏ ! آيا عبّاس با ابى بكر بيعت نكرد و حال آنكه عبّاس بنى‏هاشم و ابى‏بكر تيمى بود ؟ ! آيا عبداللّه‏ بن عباس خادم عمر بن الخطّاب نشد و عمر عدى بود و عبداللّه‏ هاشمى ؟ و چرا عمر در شورى كسانى كه بسيار دور بودند از قُريش داخل كرد و عباس كه بسيار نزديك بود داخل ننمود ؟ اگر برترى و رفعت بر اشرف و افضل لازم است پس چرا عبّاس اين كار را كرد و عبداللّه‏ بن عبّاس چرا خادم عمر بن الخطّاب شد و هر دو از پدر و پسر هاشمى بودند ؟ !
پس اگر آن فقره جائز است اين فقره نيز جائز خواهد بود» ۲ .
پس از اين خبر تصدير و تقديم عالم اگر چه سيّد علوى باشد معلوم مى‏شود .
وجمع بين آن دو خبر در كمال سُهولت است چنانكه سابقاً اشاره شد كه علماء اولاد روحانى حضرت ختمى مآب هستند ، و سادات اولاد جسمانى مى‏باشند ، پس آنكه در مراتب ايمان و علم و عمل و ايقان كاملتر است البته بر حسب معنى به آن جناب از سائرين

1.زمر : ۹ .

2.از نحوه استدلال امام عليه‏السلام نسبت به عباسىِ معترض چنين برمى‏آيد كه وى از مخالفين يا متمايل به آنها بوده است ، واللّه‏ اعلم .


روح و ريحان ج1
134

خنديدند .
پس بعد از چندى آن مرد فقيه بر حضرت امام على النَّقى عليه‏السلام وارد شد ، و در صدر مجلس دست و وساده عظيمه‏اى بود ، ليكن امام عليه‏السلام در خارج آن وساده منصوبه نشسته بودند ، و جمعى از علويّين و بنى‏هاشم در محضر آن جناب عليه‏السلام حضور داشتند . حضرت امام علىّ النَّقى عليه‏السلامبرخاست و او را برد و بر آن وساده و دست نشانيد و تمام توجّهاتش را به وى فرمود .
پس بر اشراف و علويّين حاضرين اين تعظيم و تكريم صعب آمد ، بزرگ هاشيميّين عرض كرد : يابن رسول اللّه‏ ! چرا مرد عامى را ترجيح مى‏دهى بر ماها بنى‏هاشم و طالبيّين و عبّاسيّين ؟ !
پس آن جناب عليه‏السلام فرمودند : « بپرهيزيد از اينكه بوده باشيد از كسانى كه خداوند فرموده است : « أَلَمْ تَرَ إَلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّه‏ِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَهُم مُعْرِضُونَ »۱ » .
بعد فرمودند : « آيا راضى مى‏شويد كه كتاب خدا حَكَمْ و فاصل باشد ؟ » .
گفتند : بلى .
فرمودند : « آيا خدا نفرموده است : « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِى الْمَـجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللّه‏ُ لَكُمْ »۲ الى قوله : « وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ »۳ ؟ پس عالِمِ مؤمن راضى نشود بر احدى رفعت جويد مگر بر مؤمنى كه عالم نباشد ، و آن كه مؤمن است راضى نمى‏شود تقدّم و ترفّع بر عالمى كه اعلم از وى باشد ، و خداوند سبحان فرموده است : « يَرْفَعِ اللّه‏ُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ »۴ » .

1.آل عمران : ۲۳ .

2.مجادله : ۱۱ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166726
صفحه از 433
پرینت  ارسال به