141
روح و ريحان ج1

بر نصارى بشخصه مستغنى بود براى تعليم ما شيعيان است ، يعنى : چنانكه پيغمبر معظّم مكرّم استدعا از حضرت على هاشمى و بضعه محمّدى و فرزندان خردسال ايشان مى‏نمايد بر ماها نيز لازم است از رجال و نساء و كبار و صغار علويّين و علويّات تمنّاى دعا نمائيم كه در دعوت و مسألت ايشان اثر و ثمر ديگرى است .

[ حكايت ]

و ديگر حكايت آن چهار دختر علويّات و رفتن بلخ و ترحّم شخص مجوس داروغه به ايشان و حسن عاقبت وى ۱ ، و قضيّه عبداللّه‏ مبارك مضبوط ۲ در كتب فريقين است .
و كسى نگويد : مراد از اطفال ذريّه اولاد فاطمه عليهاالسلام است بلاواسطه ، فقره اخيره « ما لم يُقارِبُوا الذُّنُوب » با عصمت ايشان تنافى دارد ، بلكه معنى آن عموم از ذريّه و اولاد ائمّه است بواسطه و بلاواسطه غير از أئمّه معصومين عليهم‏السلام .


علوى دوست باش خاقانىكز عشيرت على است فاضلتر
بدشان به زمردم نيكونيكشان از فرشته نيكوتر

خصيصه ثالثه : در بوسيدن دست سيد هاشمى

از جمله چيزهايى كه محلّ ابتلاى مردم اين زمان است بوسيدن دست سادات و علما و اعيان است ، آيا جايز است بوسيدن دست عموم از بندگان خدا را يا آنكه اختصاص به سادات دارد ؟ در صورتى كه از خصائص ايشان شد مأخذ صحيح آن دانسته شود شايسته است .

1.تذكرة الخواص ابن جوزى : ۳۷۰ ، ارشاد القلوب ديلمى ۲/۴۴۴ ، عوالى اللآلى ابن ابى جمهور ۴/۱۴۲ .

2.رجوع كنيد به : تذكرة الخواص : ۳۶۷ ، ارشاد القلوب ۲/۴۴۳ ، عوالى اللآلى ۴/۱۴۰ .


روح و ريحان ج1
140

و در حديث است : جميل بن درّاج از حضرت صادق عليه‏السلام از اطفال انبياء سؤال كرد فرمودند : « لَيْسوا كَاَطْفالِ النّاسِ » ۱ يعنى : مانند اطفال سائرين نيستند .


إذا وُلِدَ المَوْلُودُ مِنْ نَسْلِ أحْمَدِلَقَدْ زيد فِى أصْلِ المَكارِمِ واحِدٌ
پس نبايد اطفال اين سلسله را تحقير نمود كه ابن جوزى گفته است : فَرْخُ الْبَطِّ سابِحٌ ، يعنى : جوجه مرغ آبى هم شناگر است .
و اين مثل از امثال عرب ، و به فارسى شاعر گفته است :


بچه بط اگر چه دينه بودآب درياش تا به سينه بود۲
و حضرت شاه ولايت فرمود : « لا يَسْتَصْغِرَنَّ حَدَثاً مِنْ قُرَيْشٍ » ۳ يعنى : جوانها و بچّگان از قريش را كوچك نشماريد .
و در كتاب « فضائل السّادات » از رئيس المتورّعين آخوند ملاّ احمد اردبيلى قدس‏سرهمشهور است كه : گاهى در حين اشتغال به مباحثه و درس بى‏اختيار برمى‏خاست و مى‏نشست ، جهت آن را استعلام كردند ، فرمود : طفل علوى در اين مقابل با اطفال بازى مى‏كرد ، هر وقت مواجه من مى‏شد خجالت مى‏كشيدم كه او ايستاده باشد و من نشسته .
بناءً على ذلك اين گونه از اخبار علماء قدماء با اطفال علويّين اين نحو احترام مى‏نمودند ، مستبعد ۴ مى‏دانم از گمان احتياطى كه داشتند بر ايشان و كبارشان راضى شوند مقدّم نشينند .
و همانا بردن حضرت ختمى‏مآب صلى‏الله‏عليه‏و‏آله حسنين عليهماالسلام را در وقعه مباهله با آنكه در نفرين

1.من لا يحضره الفقيه ۳/۴۹۰ ح ۴۷۳۴ ، التوحيد : ۳۹۵ باب ۶۱ ح ۱۱ ، بحار الانوار ۵/۲۹۴ باب ۱۳ ح ۲۰ .

2.امثال و حكم دهخدا ۱/۳۹۰ . همچنين مثلى مشابه به نقل از العراضه آورده بدين گونه : بچه بط اگر چه باشد خردآب درياش كى تواند برد نظير : « الشبل فى المغبر مثل الاسد » ، شير را بچه همى ماند بدو .

3.شرح نهج البلاغة ۲۰/۳۱۲ ش ۵۷۸ از حكمتهاى منسوب به اميرمؤمنان عليه‏السلام .

4.در چاپ سنگى : مستعبد .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 169644
صفحه از 433
پرینت  ارسال به