149
روح و ريحان ج1

بناءً على ذلك علما گويند ۱ : « الجَمْعُ مَهْما أمْكَنَ أوْلى مِنَ الطَّرْح » .

خصيصه خامسه :در نگاهدارى مرد عامى زوجه علويّه را و تعدّد آن

بدان جائز است عامى زوجه علويّه داشته باشد در مسأله كفائيه فقهاء اسلاميّه جواز آن را متعرّض شده‏اند ، كلام در اين است كه : آيا مرد عامى مى‏تواند دو زن از علويّات بخواهد و در خانه خود نگاه دارد يا نه ؟ شيخ الطّائفه شيخ ابوجعفر طوسى در كتاب « تهذيب » ۲ و مرحوم صدوق طاب ثراهما در « علل الشرايع » ۳ نقل كرده‏اند از حماد كه گفت : از حضرت صادق شنيدم كه فرمودند : « لا يَحِلُّ أنْ يَجْمَعَ الرَّجُلُ بَيْنَ اثْنَيْنِ۴مِنْ وُلْدِ فاطِمَة عليهاالسلامإنَّ ذلِكَ يَبْلَغُها فَيَشُقَّ عَلَيْها » .
قالَ : قُلتُ : يَبْلَغُها ؟
قالَ : « إى وَاللّه‏ ! » .

يعنى : حلال نيست كه شخص ، بين دو تن از دختران فاطمه عليهاالسلام را جمع نمايد از آنكه اين فقره به آن مخدّره مى‏رسد و بر وى دشوار مى‏آيد . عرض كرد : آيا مى‏رسد ؟ فرمودند : و اللّه‏ مى‏رسد .
و اين حديث بسيار اشكال دارد و معلوم است محمول بر كراهت است ، و شايد جهت منع آن باشد كه مرد به طريق صحيح نمى‏تواند اداء حقّ طرفين را نمايد اگر يكى از ايشان را بخواهد موجب رنجش خاطر ديگرى مى‏شود و همان رنجش باعث حزن و اندوه فاطمه زهرا عليهاالسلاماست ، و از ذيل حديث نيز برمى‏آيد حزن و سرور سادات و علويّات به فاطمه

1.به رسائل شيخ انصارى ۴/۱۹ ( چاپ جديد ) رجوع شود . همچنين به قوانين الاصول : ۲۰۷ ، الفصول : ۴۴۰ ، مناهج الاحكام : ۳۱۲ .

2.تهذيب الاحكام ۷/۴۶۳ ح ۱۸۵۵ .

3.علل الشرائع ۲/۵۹۰ ح ۳۸ .

4.در « علل » : الاثنتين ، و در « تهذيب » : ثنتين .


روح و ريحان ج1
148

در جهت برخاستن از براى شنيدن اسم شريف
حضرت قائم عجل اللّه‏ فرجه

در حين تحرير به خاطرم آمد سؤال سائلى كه : چرا مردم از شنيدن لقب شريف امام زمان عليه الصّلاة والسلام برمى‏خيزند ؟ يعنى مخصوصاً براى لفظ « قائم » .
جواب موجزى كه بنظر مى‏رسد آن است كه : يكى از اسماء حضرت احديّت قيّوم است يعنى برپاست بذاته در ازل و ابد ، و قيام هر شى‏ء از اوست و قيام حق اشاره به تمام و كمال اوست در قدرت و احاطه علميّه بر تمام ماسوايش ، و مظهر اين صفت الهيّه كماهى از نوع بشر همانا فرد كامل اوست كه وجود شريف امام زمان عليه‏السلام است كه به پاى طاعت و امتثال اوامر الهيّه براى نگاهدارى خلق و نگاهبانى ايشان ، به فرمان لازم الاذعان ايستاده است يعنى بر حسب حقيقت قائم بأمراللّه‏ است .
يا آنكه مأمور است قائم به سيف باشد و براى خونخواهى اجداد سالفين منصور گردد .
يا آنكه قيامش متّصل به قيامت است ، وَهُوَ « يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ »۱ .
پس براى شنيدن لقب شريف امام قائم حىّ كه مظهر قيّوميّت حق است عدول از قعود به قيام تواضعاً للإمام لازم مى‏نمايد خصوص حضور شخصى آن قطب وقت و مركز عالم امكان منظور نظر اهل نظر آيد ، آن وقت حديث قيام از براى سيّد هاشمى مطابق و موافق مى‏آيد ، و خود دانسته‏اى كه وضع دنيا از براى قيام به وظائف و معارف است و وضع عُقبى از براى قعود از آن به مضمون « فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ »۲ .
پس برخاستن از براى سادات به جهت ارتباط و اتصال شأن است به آن مركز ولايت و امامت ، كه هر يك جزء و عضوند ، و تعظيم جزء تعظيم كلّ است ؛ و برخاستن از براى مؤمن عالم نيز بواسطه ربط معنوى است ، چنانكه سابقاً اشاره شد .

1.مطففين : ۶ .

2.قمر : ۵۵ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166758
صفحه از 433
پرینت  ارسال به