175
روح و ريحان ج1

من مرد تو نيستم . پس روى كرد به آن بيل و بر زمين فرو برد و فرمود :


لَقَدْ خابَ مَنْ غَرَّتْهُ دُنْيا دَنيَّةٌوَما هِىَ إنْ غَرَّتْ قُروناً بِطَائِلِ
أتَتْنا عَلى زِىِّ۱العَروُسِ بُثَيْنَةٌوَزِينَتُها فى مِثْلِ تِلْكَ الشَّمائلِ
فَقُلْتُ لَها غُرّى سِواىَ فَإنَّنىغَرُوفٌ عَنِ الدُّنيا ولَسْتُ بِجاهِلِ
وَما أنَا وَالدُّنيا فَإنَّ مُحَمَّداًرَهينٌ بِقَفْرٍ بَيْنَ تِلْكَ الجَنادِلِ
وَهَبْها أَتَتْنى بِالكُنُوزِ وَدُرِّهاوَأمْوالِ قارُون وَمُلْكِ القَبائلِ
اَلَيْسَ جَميعاً لِلْفناءِ مَصيرُناوَيُطْلَبُ مِنْ خُزّانِها بالطَّوائلِ
فَغُرّى سِواىَ إنَّنى غَيْرُ راغِبٍلِما فيكَ مِنْ عِزٍّ وَمُلْكٍ وَنائلِ
وَقَدْ قَنَعَتْ نَفْسى بِما قَدْ رُزِقْتُهُفَشَأْنُكِ يا دُنْيا وَأهْلَ الغَوائلِ
فَإنّى أخافُ اللّه‏َ يَوْمَ لِقائهِوَأخْشى عَذاباً دائماً غَيْرَ زائلِ۲
يعنى : نا اميد شد هر كه دنياى پست فطرت او را فريب داد اگر چه در قرنهاى بسيار ، مردم بسيار را فريفت ، و نفعى در اين فريب دادن به كسى نرسانيد ـ و طائل در بيت اول به معنى نافع است ـ و آمد دنيا نزد ما به هيئت عروس زيباى خوش روئى كه گويا دختر عامر جحمى است با آن همه زينت و شمائل ـ و نام وى بُثينَه ـ به تصغير است به تقديم باء برثاء ، و آن دختر در جمال مشهور بود ـ گفتم : برو و ديگرى را بفريب كه من ميل به دنيا ندارم و جاهل نيستم ، و مرا چه كار است به دنيا با آنكه محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كه مقصود كلى از خلق خدا بود در زير خاك گرو است ـ و غروف بمعنى زهد و انصراف است ، و جنادل به معنى سنگهاست ـ و فرض كرديم كه همه گنجها و جواهر خود را از براى ما آورد با اموال قارون و ملك همه قبيله‏ها نه آنكه آخر بايد مُرد و فانى شد ، و آن خزانه و اموال تلف مى‏شود و آن خزانه‏دارها هلاك مى‏شوند ، پس فريب ده ديگرى را كه مرا رغبتى به عزّت و پادشاهى دنيا

1.در اصل : ذى .

2.نيز رجوع كنيد به : ديوان اميرالمؤمنين عليه‏السلام : ۳۰۸ ، كشف الريبة : ۹۰ فصل ۵ ، المناقب ۲/۱۰۲ ، بحار ۴۰/۳۲۹ باب ۹۸ .


روح و ريحان ج1
174

در جلوه دادن دنيا خويش را به حضرت امير عليه‏السلام

و براى تنبّه و تذكّر خويش يك مورد از اقبال دنيا و اعراض حضرت سيّد الزاهدين اميرالمؤمنين عليه‏السلام را مى‏نويسد و ختم مى‏نمايد :
و ۱ در كتاب « عوالم العلوم » مرويست : در بعضى از باغهاى فدك آن جناب عليه‏السلامبيلى در دست داشت كه زنى جميله خود را جلوه داد ، و آن زن از همه زنان عالم خوش روتر بود ، و گفت : اى پسر ابوطالب ! اگر مرا بگيرى از اين بيل زدن تو را مستغنى كنم و به خزانه‏هاى زمين تو را راه نمايم و پادشاه تمام مملكت زمين باشى . فرمود : تو كيستى تا تو را از كسان تو خواستگارى كنم ؟ گفت : منم دنيا . فرمود : برو و شوهرى ديگر پيدا كن ، از براى خود كه

1.اين واو ظاهراً زائده است .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166620
صفحه از 433
پرینت  ارسال به