177
روح و ريحان ج1

[ حكايت ]

محكى است : يكى از بزرگان يونان بر غلامى افتخار كرد ، غلام گفت : اگر مايه تفاخر جامه فاخر توست كه خود را زينت داده‏اى پس فخر در جامه است و اگر در مركوب و اثاث البيت است نيز از آنها فخر شايسته ، و اگر از فضل پدران و مادران است صاحب اين فضل هم ايشانند ، اگر هر يك حق خود را استرداد كند پس تو را چه شرف باشد ؟
و مى‏گويند : رَحْمُ الأعْداءِ أشَدُّ مِنْ جَفوَةِ الأحِبّاءِ ، يعنى : رحم كردن بر دشمنان شديدتر است از جفا كردن بر دوستان ؛ بلكه رحم بر دشمن عين جفاء بر دوست است .
و كدام دشمن بدتر از اين عجوزه فاجره دنياست كه مطلّقه ثلاثه حضرت شاه اولياء عليه‏السلاماست ، و براى فريفتن شما در كمين است ، و كين ديگر دارد ، و خود را به لباس دوستانه بر شما جلوه مى‏دهد ، چنانكه در ابيات مرحوم سيد دانستى .
و كدام دوست بهتر از جدّ والاتبار شما حيدر كرّار است كه فرموده است : « از اين دشمن خونخواره غرّاره غدّاره مكّاره حذر نمائيد و از زينتهاى آن فريفته نشويد كه من بر مكائد و مسائل وى بينا هستم » .

[ بيت ]

بارى چو فسانه مى‏شوى اى بخردافسانه نيك شو نه افسانه بد


روح و ريحان ج1
176

نخواهد بود و نفس خود را قانع نمودم به همين زحمت و روزى كه مقدّر شده پس تو دانى و آنهائى كه به دام هلاك انداخته‏اى كه من از ملاقات خداى تعالى مى‏ترسم و از عذاب او
خوف مى‏كنم كه هميشه است و زوالى ندارد .

در پند و اندرز به عموم بندگان
و خصوص اين فرقه ذوى الشأن

هان هان ! براى اين شرمنده اين بيت هر يك از شما بخواند سزاوار است :


گفتا غلطى زما نشان نتوان داداز ما تو هر آنچه ديده‏اى پايه توست
همانا در جواب گويد : هر آنچه از موعظه و نصيحت است از قول و فعل پدر بزرگوار شما حضرت شاه ولايت عليه‏السلام است كه هميشه در عمر خويش بر كسوت فقر مباهى بود و بلايا و اذاياى وارده بر آن بزرگوار لا يتناهى كه كراراً فرمود : « إلىَّ وَكَمْ اُغضى الجُفُونَ عَلَى القَذى ، وَأسْحَبُ ذَيلى عَلى الأذى وَأقُولُ لَعَلَّ وَعَسى »۱ .
پس بيايد روزى كه بگويند : « لا تأتُونى بِأنسابِكُمْ وَآتونى بِأعْمالِكُمْ »۲ .
پس عمل و كردار اين است ، از اين نسبت مغرور نشويد و از سوء عاقبت بينديشيد كه گفته شده است :


إنْ افْتَخَرْتَ بِآباءٍ مَضَوا سَلَفاًقُلْنا صَدَقْتَ وَلكنْ بِئْسَما وَلَدُوا۳
اگر اندك فضيلت در ذات شخص باشد اشرف است از فضيلت نسبت ، و اگر نه عقلاء تشنيع و فضلاء توبيخ نمايند .
و قال اميرالمؤمنين صلوات اللّه‏ عليه :
أنَا ابْنُ نَفْسى وَكُنْيَتى أدَبىمِنْ عَجَمٍ كُنْتُ أوْ مِنَ العَرَبِ
إنَّ الفَتى مَنْ يَقُولُ ها أنَا ذالَيْسَ الفَتى مَنْ يَقُولُ كانَ أبى۴
خوب است جواب مسكتى بفرمايند چون روز قيامت شود پدران شما بگويند : از اين شرف نسب كه شماها افتخار داريد از آن ماست آن را به ما واگذاريد ، و آن شرافت را گرفتند ، ديگر چه داريد ؟

1.مناقب ابن شهر آشوب ۱/۳۸۰ ، لسان العرب ۱۵/۱۲۸ ماده ( غضى ) .

2.تاريخ اليعقوبى ۲/۱۱۰ ، شرح مائة كلمة ، ابن ميثم : ۶۷ .

3.در شرح اصول الكافى ، ملا محمد صالح مازندرانى ۹/۳۷۰ ، فيض القدير ۵/۴۸ نيز بمناسبت اين شعر بدون ناقل ذكر شده است .

4.بيت اخير قبلاً نيز گذشت .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166577
صفحه از 433
پرینت  ارسال به