و در حديث صحيح است : وقتى كه حسن مثنى خطبه كرد دختر جناب امام حسين عليهالسلامرا فرمودند : « از اين دو دختر هر يك را مىخواهى انتخاب و اختيار كن » ، و خود آن بزرگوار فرمود : « چون فاطمه شباهت تامّ به مادر ، صديقه طاهره ، دارد و از حسن و جمال أحسن نسوان است او را تزويج به تو نمودم » .
ديگر ۱ دخترى فاطمه نام نداشت مگر سكينه خاتون ، وظاهراً سكينه لقب ايشان است .
و در كتاب « مقاتل الطالبيين » او را اميمه و امينه نوشته است ، و عبارت اوست : وَاسْمُ سُكَيْنَةَ أمينَةَ وَإنَّما غُلِبَتْ عَلَيْها سُكَيْنَةُ وَلَيْسَ بِاسْمِها ۲ .
بلى ، مرحوم مجلسى از بعضى مؤلفات قديمه كيفيّت فاطمه صغرى و غراب ۳ البين را ذكر فرمود ، و اين خبر را از مفضل بن عمر جعفى و حضرت صادق عليهالسلام نقل كرد ، و در شهر كوفه خطبه فصيحه بعد از خطبه صدّيقه صغرى كه بهترين خطب و مقالات است نيز نگاشت ۴ و فرموده است : در محضر يزيد عنيد فاطمه بنت الحسين عليهالسلام نداء كرد : يا يَزيد ! بَناتُ رَسُولِ اللّه صلىاللهعليهوآله سَبايا ! فَبَكى النّاس وَبَكى أهْلُ دارِهِ حَتّى عَلَتِ الأصْواتُ ۵ .
و در كتاب « امالى » فرموده است كه : آن فاطمه دختر على بن أبى طالب عليهالسلامبود ۶ .
و فقره آن مرد شامى و مقاله « هَبْ لى هذِهِ الجاريَةَ » فاطمه بنت على عليهالسلام است ۷ .
پس از آن فرمود : فَأخَذْتُ بِثيابِ اُخْتى وَهِىَ أكْبَرُ مِنّى وَأعْقَلُ ، فَقالَتْ : كَذِبْتَ وَلُعِنْتَ ، ما ذلِكَ
1.در چاپ سنگى : ديگرى .
2.بحار الانوار ۴۵/۴۷ به نقل از ابوالفرج در مقاتل الطالبيين .
3.در چاپ سنگى : عزاب .
4.درباره اين خطبه رجوع كنيد به : بحار الانوار ۴۵/۱۱۰ باب ۳۹ ، مثير الاحزان : ۸۷ .
5.بحار ۴۵/۱۳۲ باب ۳۹ ، مثير الاحزان : ۹۹ .
6.امالى شيخ صدوق : ۱۶۷ مجلس ۳۱ ح ۳ .
7.چنانچه صريح عبارت لهوف : ۱۸۶ است كه شامى پرسيد : من هذه الجارية ؟ يزيد پاسخ داد : هذه فاطمة بنت الحسين .