و مردان ايشان را شهيد كرده بودند ، و هر لحظه حمله به خيام حرم مىآوردند ، پس قاسم بن حسن عليهالسلام براى دفع لئام و رفع فرقه طغام حمله فرمود و جماعتى از ايشان را كشت تا شهيد گرديد .
دوّم : اين گونه مجاهده به امر امام و در حضور امام عليهالسلام حجّتى است قاطع ، چنانكه اهل علم تمثّل به قبول توبه حر بن يزيد رياحى رضىاللهعنه با حالت اوليهاش كه خروج بر امام زمان بود جستهاند ، و در وقوع شهادتش امام عليهالسلام به چه نحو گريستند و بر وى ترحيم فرمودند ، پس عمل امام حجت است و تكليف ايشان را مانند تكاليف بندگان نتوان فرض كرد از آنكه جناب امام حسين عليهالسلام در روز عاشر محرّم سنه شصت و يك در كربلاء از جانب علىّ اعلى و جدّ بزرگوار خود مأمور ومكلّف به شهادت بود با عدد معين .
و صدوق طاب ثراه حديثى نقل فرمود كه خلاصهاش اين است : اگر تمام روى زمين با وى مقاتله مىكردند و همه را آن جناب مىكشت ، عاقبت مأمور به كشته شدن بود .
و سرّ اين شهادت را خداى متعال مىداند و خود ايشان .
چون خدا دل خستگى و درد مىخواهد زتوخسته را مرهم ميار و درد را درمان مكن
و اين اسرار متداوله اجوبه اقناعيه است بر حسب افهام و اوهام خودمان ، و اگر نه در حقّ طفل چهارده سالهاى كه فرزند امام حسن عليهالسلاماست و به تنهائى سى و پنج نفر را مىكشد نمىتوان گفت بالغ نبود .
و در كتب فقهاء به طريق تحقيق طفلى كه چهارده ساله است از ابناء جنس ماها او را مميّز و بالغ و عاقل مىدانند چه رسد به فرزند ارجمند امام حسن عليهالسلام كه ده سال در كنف حمايت و حضانت ۱ عمّ اكرم خود حضرت امام حسين عليهالسلامتربيت شده باشد .
و علاوه از آنچه اشاره نموده تحسّر و تأسف و تعزيه امام عليهالسلام براى هر يك يوم الطف ،