ابتلاء به بلاء بزرگ ، و همچنين پسر من عبداللّه » .
عرض كرد : اى عموى ! لشكر به سوى زنها مىآيند و عبداللّه رضيع بين ايشان كشته مىشود !؟
فرمودند : « فداك عمُّك ! عبداللّه كشته مىشود در وقتى كه جان من از تشنگى خشك مىشود » ـ و اين فقره اشاره به شدّت عطش است ـ « پس به سوى خيمهها بيايم آب و شير طلب كنم و نيابم ، پس بگويم : پسرم را بياوريد تا از دهان او پر آب شوم ، پس بياورند 1 و به دست من گذارند 2 ، پس او را به نزديك دهان خود بياورم . فاسقى تيرى بر او زند و او را نحر كند كه خون گلوى او به دست من بريزد ، پس آن خون را به آسمان بريزم و بگويم : اللّهُمَّ صَبْراً واحْتِساباً فِيكَ . . » الى آخر الخبر . اَخَذْتُهُ 3 مَوْضِعَ الْحاجَة .
و اين حديث كه در كتاب مذكور است چه قدر دلالت بر علوّ معرفت و بصيرت حضرت قاسم بن حسن عليهالسلام مىكند .
بلى ، اشكالى در اين فقره است كه : حضرت امام حسين عليهالسلام فرمودند : « آب از دهان على اصغر بياشامم از شدّت تشنگى » .
جواب آن مكيدن زبان عبداللّه علىّ اصغر رضيع است فرقى نيست با آنچه به على اكبر فرمودند : «هاتِ لِسانَكَ» ، فَمَصَّهُ . والبته رطوبت دهان عبداللّه رضيع و رطوبت زبان شريفش به جهت اغذيه رطبه لبنيّه ليّنه از دهان آن بزرگوار زيادتر بوده است .
در بيان شدّت تشنگى امام عليهالسلام
بلكه در اين حديث مذكور شد كه آن جناب فرمودند : « روح من از تشنگى خشك شد » ، مراد همان رطوبت دهان و فوران و جريان خون بدن است كه از آثار عطش شديد