و اجرام حسيّه اظهر و اوسع است ، نظير آن اين آيه كريمه است در جوع كه خداوند فرموده است : « ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهَ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ »۱ .
در علم بيان و تفسير گفتهاند : اذاقه مناسبت با كسوت لباس ندارد بلكه از لوازم اكل است يعنى لباس جوع و خوف را بايد پوشانيد ، چشانيدن چه مناسبت دارد ؟ چند نحو جواب گفتهاند از آن جمله اثر جوع ، هزال و صفرت است يعنى زردى و لاغرى ، پس زردى و لاغرى را استعارةً تشبيه به جامه فرمودهاند ، كقوله تعالى « وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذلِكَ خَيْرٌ »۲ .
و اين مطلب مشروحاً در تجريد استعاره و ترشيح ، تشريح شده است در بعضى از استعارات و تشبيهات در تشنگى و امثال آن .
در بيان اينكه تشنگى سيّد الشهداء عليهالسلام
از تشنگى فرزندش شديدتر بود
و داعى در حين تحرير اين حديث و تذكّر اين عبارت «وجفت رُوحى عَطَشاً»۳ با عبارت «ناوِلُونى ابنى لاَِشربَ مِنْ فيه فاَحْمَلَهُ لاُِدْنِيَهُ مِنْ فِىَّ»۴ اعلى مرتبه عطش و تشنگى را براى آن جناب تشنهكام دانسته است ، و آن نهايت تشنگى است كه خواست از دهان و زبان طفل رضيع خود استسقاء نمايد ، و از اين حديث و احاديث ديگر تشنگى عبداللّه رضيع چندان معلوم نيست و اگر هم تشنه بوده ، پدر بزرگوارش از او تشنهتر بوده است .
و همين قسم است آنچه را كه با على بن الحسين عليهالسلام فرمود ، در وقتى كه آمد خدمت