225
روح و ريحان ج1

در شير دوشيدن حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از ناقه
و به حضرت امام حسين عليه‏السلام دادن

و گويا خلاصه از مقصود داعى از ذكر اين حديث كه مروى از «بحار الأنوار» ۱ است معلوم شود كه امّ سلمه گفت : شبى حضرت امام حسن عليه‏السلاماز جدّ بزرگوارش آب خواست ، پس آن جناب از لحاف خود برخاست و از منيحه ـ كه ناقه شيرده يا گوسفند شيرده است ـ در قدحى شير دوشيد و داد بدست حضرت امام حسن عليه‏السلام ، پس حضرت امام حسين عليه‏السلامخواست آن قدح را بگيرد ، منع فرمود .
فاطمه زهرا ـ عليها و على أبيها وبعلها وأبنائها السّلام ـ عرض كرد : گويا امام حسن را بيشتر از امام حسين مى‏خواهى ؟ فرمود : چون امام حسن اوّل برخاست و استقساء نمود لهذا او را سيراب كردم ، بعد فرمود : «إنّى وايّاكَ وهذَيْنِ وهذا الْمُنْجَدِلَ يَوْمَ الْقيامَةِ فى مكانٍ واحِدٍ » يعنى : من و تو و اين دو طفل و اين منجدل يعنى به خاك افتاده ـ كه حضرت امير عليه‏السلاماست ـ در روز قيامت به يك مكان هستيم .
مراد ظاهراً حوض كوثر است ؛ و معنى باطنىِ ندادن شير به امام حسين عليه‏السلام همان تشنگى خواستن اوست و اظهار ننمودن سرّ آن براى سوزش قلب صديقه طاهره عليهاالسلام بوده است . پس عرض مى‏كنم : جناب سيّد الشّهداء عليه‏السلامبر اين تشنگى سالها معتاد و مهيّا بود تا روز عاشورا حرارت آن مشتعل شد و سوزاندن قلوب ظامئه ۲ دوستان و شيعيانش را الى يوم القيامة .
بيت


آب كم جو تشنگى آور بدستتا بجوشد آبت از بالا و پست

1.بحار الانوار ۴۳/۲۸۳ باب ۱۲ به نقل از ابو صالح مؤذن در اربعين ، و ابن بطه در ابانه ، و احمد بن حنبل در مسند العشرة و فضائل الصحابة . نيز رجوع كنيد به : مناقب ابن شهر آشوب ۳/۳۸۵ .

2.در چاپ سنگى : ضامئه .


روح و ريحان ج1
224

نيستيم ؟ فرمودند : « چرا اى نور ديده! » .
عرض كرد : « فإذاً لا نُبالى مِنَ الْمَوْتِ » . پس آن جناب در حقّ آن جوانِ عزيز دعاء خير فرمود ۱ .
و همچنين قاسم بن حسن عليه‏السلام در شب عاشورا عرض نمود : « اَلْمَوتُ اَحْلى مِنَ الْعَسَلِ عِندى »۲ .
پس در روز عاشورا زمان اظهار تشنگى او انگشتر به وى مرحمت كرد كه قبل از ورود و وصول خدمت جدّ امجدش از همان انگشتر آبى احلى از عسل به وى خورانيد .
و اگر قاسم بن حسن عليه‏السلام به مقام عرفان على بن الحسين عليه‏السلام بود او را نيز حواله به جدّ بزرگوارش مى‏فرمود .
يا آنكه گوئيم : انگشتر على اكبر از پدر مهر انورش بود ، بايد مانند آن بزرگوار تشنه بماند تا شهيد شود ، و از اين جهت زبان او را خواست كه تشنگى خود را بر فرزند ارجمند معلوم سازد كه دهان من مانند زبان تو خشك است .
وليكن از حديث سابق دانستى كه جناب سيّد مظلوم عليه‏السلامزبان قاسم را به دهان نگرفت و انگشتر به وى داد ، و انگشتر شايد از پدر بزرگوارش امام حسن عليه‏السلام بود ، و سيرابى وى اشاره به سيرابى حضرت امام حسن عليه‏السلاماست از آب ، چنانكه تشنگى على اكبر اشاره به تشنگى پدر است .
پس سيّد الشهداء عليه‏السلام را مع اولاده تشنه كشته و به خون آغشته خواستند ، امّا حضرت امام حسن عليه‏السلام را مع اولاده فلا .

1.اللهوف : ۷۰ المسلك الاول ، بحار الانوار ۴۴/۳۶۷ باب ۳۷ .

2.مدينة المعاجز ۴/۲۱۵ و ۲۲۸ . حضرت مى‏پرسد : « يا بنى ! كيف الموت عندك ؟ » جواب مى‏دهد : يا عمّ ! أحلى من العسل .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 169921
صفحه از 433
پرینت  ارسال به