241
روح و ريحان ج1

روا ندارد .
و از اين حديث شرافت دعاء كرب معلوم است ، و در حين احتضار از براى متوفّى نيز استحباب دارد ، و حضرات ائمه در قنوت صلوات يوميّه و نوافل مى‏خواندند و علماء اعلام از سابقين و لاحقين امر فرمودند ما را تا از قرائت و تلاوت دعاء مذكور غافل نشويم .

[ مصاهرت حسن مثنى با فاطمه بنت الحسين عليه‏السلام ]

و يكى از بزرگوارى حسن مثنى آن است كه مفتخر گرديد به مصاهرت جناب سيّد الشهداء عليه‏السلام عمّ اكرم افخم خود ، و جناب سيّد مظلومان او را مختار فرمود در قبول كردن و خواستن فاطمه يا سكينه ، پس فاطمه كه شبيه‏ترين زنان بود به فاطمه زهرا عليهاالسلامو در حسن و جمال مشهوره و شباهت به حورالعين داشت به وى مرحمت فرمودند ، و در كربلا حاضر شدند ، و جنگ كردند و جراحات كثيره بر بدن شريف ايشان رسيد و شهيد نشد .
اسماء بن خارجه كه كنيه‏اش ابى حسّان است و برادر مادرش بود از عمر بن سعد خواهش كرد و او را از اسيران جدا كرده و جراحات او را مداوا كرد و در كوفه به روايت سابق با اهل بيت بوده است ، و سى و پنج سال از سنّ وى گذشت ، و در مدينه وفات كرد .
و وصيّت در حين وفات به برادر مادرى خود نمود با آنكه برادرش زيد حضور داشت . پس فاطمه بنت الحسين عليه‏السلام خيمه‏اى بر بالاى قبر او زد و يك سال تمام گريه كرد تا آنكه شبى هاتفى فرياد كرد : هَلْ وَجَدُوا ما فَقَدُوا ؟ يعنى : آنچه را كه گم كردند آيا يافتند ؟ ديگرى در جواب گفت : بَلْ يَئِسُوا فَانْقَلبُوا ، يعنى : مأيوس شدند و برگشتند ۱ .
و در كتب سنّيان است : فاطمه بنت الحسين عليه‏السلام بعد از رحلت حسن مثنى زوجه عبدالرّحمن بن عمرو بن عثمان بن عفّان شد و از وى محمّد ديباج متولّد گرديد .
و در «بحار» ۲ مروى است : فاطمه بنت الحسين عليه السلام بعد از نداء هاتف شعر

1.بحار الانوار ۴۴/۱۶۷ باب ۲۳ ح ۴ ، الارشاد شيخ مفيد ۲/۲۵ .

2.بحار ۴۴/۱۶۸ باب ۲۳ ح ۴ .


روح و ريحان ج1
240

محبوس شدن حسن مثنى و فضيلت دعاى كرب و فرج

خلاصه ، حسن مثنى را جلالت قدر بسيار است و ابتلائات وى نيز بيشمار ، از آن جمله مدّتى در مدينه محبوس بود ، چنانكه مرحوم سيّد على بن طاوس طاب ثراه در كتاب «مهج الدّعوات» ۱ نقل كرده است : وليد بن عبدالملك به صالح بن عبداللّه‏ بئرى كه حاكم و عامل ولى در مدينه بود نوشت : حسن مثنّى را از محبس برآورد ، و در مسجد رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پانصد تازيانه بزند . پس صالح بن عبداللّه‏ بر حسب حكم وليد عتيد در مجمع ناس در حضور قبر شريف نبوى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خواست متصدّى اين خطب عظيم شود ، بر منبر رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نامه وليد را در شكنجه حسن مثنى خواند و حاضرين شنيدند ، آنگاه حضرت على بن الحسين عليهماالسلام از مسجد و جوار جدّش به نزديك حسن مثنى آمد و فرمود : «اى پسر عم ! دعاء كرب و فَرَج را بخوان» . حسن مثنى عرض كرد : آن كدام است ؟ فرمود : «لا اِله الاّ اللّه‏ُ الحَليمُ الكريم ، لا اله الاّ اللّه‏ُ الْعَلىُّ الْعَظيمُ سُبْحَانَ اللّه‏ِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الاَْرَضينَ السَّبْعِ وَرَبِّ الْعَرْشِ العَظيمِ ، وَالْحَمْدُ للّه‏ِِ رَبِّ الْعالَمينَ» .
پس حسن مثنى خواند و آن جناب مراجعت فرمود . اما صالح بن عبداللّه‏ بعد از اينكه از منبر پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به زير آمد تأمّلى كرد و گفت : سجيّه حسن مثنى را مظلوم مى‏بينم .
پس در جواب وليد نوشت كه : حسن مثنى را از حبس رها نمايد و ظلمى بر وى

1.مهج الدعوات : ۳۳۱ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 169640
صفحه از 433
پرینت  ارسال به