249
روح و ريحان ج1

صادق عليه‏السلام از خانه به مسجد رفت و گريه شديدى در روضه منوّره جد بزرگوار خود نمود و بيرون آمد تا آنكه رسيد به محمل عبداللّه‏ محض . خواست با عبداللّه‏ صحبتى دارد ، يكى از گماشتگان منصور به طريق شدّت و سختى مانع گرديد ، و جسارت به آن جناب كرد كه از كنار محمل به كنارى رو . آن جناب فرمودند : دور شو خداوند شرّ تو و سائرين را كفايت فرمايد .
پس آن مرد ديو سيرتِ پست فطرتِ بد عاقبت ، هنوز از بقيع نگذشته شترى لگدى بر وى زد كه استخوان اسفل او شكست و به هاويه مأوى گرفت .
و حضرت صادق عليه‏السلام از شدّت آن بليّه عظمى كه از براى سادات ديد بيست شب تب شديدى فرمود ، و رنجش عظيمى يافت كه بيم هلاكت از آن حضرت داشتند ۱ .

در شرح تعليقه حضرت صادق عليه‏السلام براى عبداللّه‏ محض و سادات ديگر و تسليت ايشان

چون بنى‏حسن را به ربذه رسانيدند آن بزرگوار تعليقه‏اى در تسليه عبداللّه‏ مرقوم داشت كه بسيار شايسته است دوستان ايشان در شدائد وارده ، خودشان را از خواندن آن تعليقه رفيعه و رقيمه كريمه تسليه دهند و تأسّى جويند ، و مأخذ و سند اين نامه مشكين شمامه عجالةً از كتبى كه سهل الأخذ است و از علماء متأخّرين تصحيح كرده و ضبط نموده است : اوّلاً : مرحوم شهيد ثانى در رساله «مُسكِّنُ الفؤاد فى فَقدِ الاحِبَّةِ والاَوْلاد» ۲ از شيخ طوسى طاب ثراه ، و وى از شيخ مفيد عليه الرّحمة ، و وى از ابن غضائرى ، و وى از صدوق قدس‏سره ، و وى از محمد بن حسن صفّار نقل كرده است ، تا منتهى مى‏شود سلسله اين سند به امام عليه‏السلام .
و ثانياً : مرحوم سيّد نعمت اللّه‏ جزائرى است در كتاب معروف به «انوار النّعمانيّه» خوشتر

1.كافى ۱/۳۶۰ ح ۱۷ ، بحار الانوار ۴۷/۲۸۳ ح ۱۹ به نقل از كافى .

2.مسكن الفؤاد : ۱۲۶ .


روح و ريحان ج1
248

شرمنده است .
امّا اين حديث را براى آن نقل نمودم تا وضع اكرام و اعظام آن جناب عليه‏السلام را نسبت به اولاد فخام كرام سيّد انام بدانى با اينگونه كردار و رفتار از بنى حسن عليه‏السلام ، امام عليه‏السلام به ايشان چگونه مراعات اداب مى‏فرمودند و حمايت مى‏كردند و اظهار خشم و غضب نمى‏فرمودند ، چنانكه حديث مشروح مشهورى كه در كتاب ثقة المحدّثين كلينى از خديجه دختر عمر اشرف روايت شده حكايت از مراد مى‏كند ، خلاصه آن را بنويسم تا از تلطّفات و تفقّدات امام زمان ايشان ، حضرت صادق عليه‏السلام ، آگاه شوى . آنگاه مى‏دانى كه اين سلسله كريمه را چه مقدار علوّ درجات و سموّ مقامات درخور است .

در اسير كردن عبداللّه‏ محض و بنى الحسن از مدينه به سوى بغداد به امر منصور

موسى پسر عبداللّه‏ محض گفت : به امر منصور دوانيقى پدرم را با تمام اعمام از بنى حسن مقيّد و مغلول كردند ، و در محامل بى‏روى پوش نشانيدند ، و از برابر ضريح مطهّر حضرت پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عبور دادند ، و به باب جبرئيل نگاه داشتند ، و مردم مدينه بر خوارى و ذلّت ايشان ناله و شيون كردند .
و حضرت صادق عليه‏السلام در خانه‏اش نشسته بود و بر ايشان نگران و اشكهاى پياپى بر رخساره و محاسن مباركش جارى مى‏گرديد . آنگاه بر اهالى مسجد رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهنگريست و فرمود : لَعَنَكُم اللّه‏ُ يا مَعاشِرَ الأَنْصارِ ! خوب مراعات نكرديد اولاد پيغمبر را و وفا به عهد و ميثاق آن بزرگوار ننموديد .
و در خدمت آن بزرگوار بود حسين ذوالدّمعة پسر زيد بن على بن الحسين عليهماالسلامو غلامى از غلامان ، پس امر فرمود به غلامش : هر وقت ايشان را حركت دادند مرا اطّلاع بده .
چون بنى‏حسن را به مصلاّى مدينه رسانيدند كه به سوى ربذه ببرند حضرت

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 166962
صفحه از 433
پرینت  ارسال به